نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 144
6/ 125 پس هركس را كه خداوند بخواهد هدايتش فرمايد، سينهى او را براى [پذيرش] اسلام مىگشايد، و هركس را كه بخواهد گمراه گرداند، سينهاش را تنگ مىسازد، كه گويى مىخواهد به آسمان صعود كند [به كارى غير ممكن بكوشد] خداوند اين گونه پليدى را بر كسانى كه ايمان نمىآورند، مىگمارد (125) ضيفا: مفعول به دوّم. كذلك: جانشين مفعول مطلق (جعلا كذلك يجعل اللّه) 6/ 126 و اين راه پروردگار توست كه مستقيم است. به يقين ما آيات [خود] را براى قومى كه پند مىگيرند به تفصيل بيان كرديم (126) هذا: اسم اشاره، مبنى، مبتدا، محلا مرفوع. مستقيما: حال از اسم اشاره. 6/ 127 بر ايشان پيش پروردگارشان سراى سلامت [بهشت] است، و به [پاداش] آنچه انجام مىدادند، او دوست آنان خواهد بود (127) لهم: جارّ و محلا مجرور، خبر مقدّم، محلا مرفوع. جملهى يعلمون: خبر كانوا، محلا منصوب. 6/ 128 و [اى پيامبر، ياد آر] روزى را كه [خداوند] همهى آنان [مكلّفان] را [در محشر] گرد مىآورد [و مىفرمايد:] اى گروه جنّيان، به راستى شما از انسانها بسيار پيرو خود گرفتيد و دوستداران آنان از ميان انسانها پاسخ مىدهند: «اى پروردگار ما! بعضى از ما از بعضى ديگر بهرهمند شدند و به اجلى كه براى ما معيّن كرده بودى، رسيديم.» خداوند مىفرمايد: «آتش جايگاه شماست كه جاودانه در آن باشيد. مگر آن چه خداوند بخواهد [كه بخشش فرمايد]، به يقين پروردگارت حكيم داناست.» (128) يوم: مفعول به براى فعل محذوف (اذكر) جميعا: حال از ضمير مفعولى (هم). ربّ: مناداى مضاف. اجل: مفعول به و نا: مضاف اليه، محلا مجرور. الّذى: اسم موصول، مبنى، صفت اجلنا، محلا منصوب. مثوى: خبر، تقديرا مرفوع. خالدين: حال از ضمير مضاف اليه (مثواكم) الّا: حرف استثناء. ما: اسم موصول، مبنى، مستثنى، محلا منصوب. عليم: خبر دوّم. 6/ 129 و اين گونه بعضى از ستمكاران [مشركان] را به بعضى ديگر به [كيفر] آن چه كسب مىكردند، مسلّط گردانيم (129) كذلك: جانشين مفعول مطلق. بعضا: منصوب به نزع خافض (نولى بعض الظالمين على بعض) جملهى يكسبون: خبر كانوا، محلا منصوب. 6/ 130 اى گروه جنّ و انس! آيا پيامبرانى از خودتان به سوى شما نيامدند كه آيات مرا بر شما مىخواندند و شما را از ديدار چنين روزتان هشدار مىدادند؟ گويند: «ما بر [كفر] خود گواهى مىدهيم؛» و زندگانى اين دنيا آنان را فريب داد، و بر [كفر] خويش شهادت مىدهند كه خود كافر بودهاند (130) آيات: مفعول به، علامت نصب آن كسرهى آخر است. (جمعهاى مؤنّث سالم نصبشان به جرّ است.) ياء: مضاف اليه، محلا مجرور. هذا: بدل از يوم الدّنيا: صفت الحياة، تقديرا مرفوع. كافرين: خبر، علامت نصب آن (ياء) و حرف (نون) عوض از تنوين در مفرد آن (كافرا) است. 6/ 131 اين [فرستادن پيامبران و هشدارشان] براى آن است كه پروردگار تو از روى ستم هلاككنندهى [مردم] شهرها- در حالى كه مردم آن غافل باشند- نيست (131) ذلك: اسم اشاره، مبنى، مبتدا، محلا مرفوع. ان: ان مخفّفه از مثقّله است جملهى لم يكن ربك مهلك القرى بظلم: خبر ان مخفّفه. مهلك: خبر يكن. اهل: مبتدا. غافلون: خبر، علامت رفع آن (واو) است.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 144