نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 150
6/ 158 [كافران] انتظارى ندارند جز اين كه فرشتگان بهسويشان بيايند، يا پروردگارت [خود] بيايد، يا بعضى از آيات پروردگارت پديد آيد، [ولى] روزى كه بعضى از آيات پروردگارت پديدار آيد، براى كسى كه از قبل ايمان نياورده باشد يا خيرى در ايمان خود به دست نياورده باشد، ايمان آوردنش سودى ندارد. بگو: « [با چنين انتظار نادرست] منتظر باشيد كه ما نيز منتظريم» (158) هل: حرف استفهام در معنى نفى. الّا: حرف حصر. ان: حرف مصدرى و ناصبه. منتظرون: خبر ان، علامت رفع آن (واو) و حرف (نون) عوض تنوين در مفرد آن (منتظر) است. 6/ 159 [اى پيامبر!] كسانى كه دينشان را پراكنده كردند و فرقه فرقه شدند، بىشك تو را هيچ كارى با ايشان نيست، كار ايشان فقط با خداوند است، آنگاه به آن چه عمل مىكردند، آگاهشان خواهد ساخت (159) شيعا: خبر كانوا. فى شىء: خبر، محلا منصوب. انّ: از حروف مشبهة بالفعل. ما: حرف كافّه. جملهى يفعلون: خبر كانوا، محلا منصوب. 6/ 160 هركس كار نيكى بكند، ده برابر آن پاداش دارد و هركس كار بدى بكند، جز همانند آن كيفر نمىشود و بر ايشان ستم نرود (160) من: اسم شرط جازم، مبنى، مبتدا، محلا مرفوع. الّا: حرف حصر. مثل: مفعول به. هم: مبتدا، محلا مرفوع و جملهى يظلمون: خبر آن، محلا مرفوع. 6/ 161 [اى پيامبر!] بگو: «به راستى پروردگارم مرا به راهى راست هدايت فرمود كه [آن] دينى استوار، آيين ابراهيم حقگراى است و او هرگز از مشركان نبود.» (161) جملهى هدانى ربّى: خبر انّ، محلا مرفوع. دينا: بدل از محل صراط. ملّة: بدل از دينا. ابراهيم: مضاف اليه، علامت جرّ آن فتحهى آخر و غير منصرف است. حنيفا: حال از ابراهيم. 6/ 162 بگو: «بىشك نماز من و پرستش من، و زندگانيم و مرگم براى خداوند، پروردگار جهانيان است.» (162) للّه: خبر انّ، محلا مرفوع. ربّ: صفت لفظ جلاله (يا بدل آن) 6/ 163 كه او را هيچ شريكى نيست، و به اين [شيوه] فرمان يافتهايم، و من نخستين مسلمينم (163) لا: حرف نفى جنس. له: جارّ و محلا مجرور، خبر لاى نفى جنس، محلا مرفوع. انا: مبتدا، محلا مرفوع. 6/ 164 بگو: «آيا به جز خداوند يكتا پروردگارى بجويم! حال آن كه او پروردگار همه چيز است، و هيچكس كارى انجام نمىدهد مگر آن كه [سود و زيان آن] بر عهدهى خود اوست، و هيچ باربردارندهاى بار گناه ديگرى را برنمىدارد، سپس بازگشت شما به جانب پروردگارتان است. آنگاه شما را به [حقيقت] آنچه در آن اختلاف مىورزيديد، آگاه خواهد كرد.» (164) غير: مفعول به مقدّم. ربّا: تمييز. الّا: حرف حصر. وازره: فاعل، وزر: مفعول به، اخرى: مضاف اليه، تقديرا مجرور. تختلفون: خبر كنتم، محلا منصوب. 6/ 165 و او كسى است كه شما را جانشينان [خويش] در زمين قرار داد و بعضى را بر بعضى ديگر به درجاتى برترى بخشيد تا شما را در آن چه بر شما ارزانى داشته است بيازمايد. به يقين پروردگار تو زود كيفر است، و بىگمان او بس خطاپوش مهربان است (165) الّذى: خبر، محلا مرفوع. خلائف: مفعول به دوّم. فوق: مفعول فيه، ظرف مكان. درجات: بدل از فوق و علامت نصب آن كسره است. لا: لام مقدّر به ان ناصبه و مورد دوّم در لغفور: لام مزحلقه براى تأكيد كه بر سر خبر حرف مشبهة بالفعل درآمده است. رحيم: خبر دوّم.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 150