responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 155


7/ 38
[خداوند روز قيامت‌] فرمايد: «در ميان امّت‌هايى از جنّ و انس كه قبل از شما بوده‌اند، در آتش داخل شويد.» هرگاه كه امّتى داخل شود، هم كيش خود را لعنت كند، تا هنگامى كه همگى در آن به هم ديگر رسند، [در اين هنگام‌] پيروان آنان در حق پيشوايانشان گويند: «اى پروردگار ما! اينان ما را گمراه كردند، پس عذابى دو چندان از آتش به ايشان بده.» [خداوند] فرمايد: « [عذاب آتش‌] براى همه دو چندان است ولى شما نمى‌دانيد.» (38) قد: حرف تحقيق.
كلّما: مفعول فيه، ظرف زمان، محلا منصوب. حتّى: حرف ابتداء و اذا: مفعول فيه، ظرف زمان، محلا منصوب. جميعا: حال از فاعل ادّاركوا. هؤلاء: اسم اشاره، مبنى، مبتدا، محلا مرفوع. ضعف: مبتداى مؤخّر. لكن: حرف استدراك.
7/ 39
و پيشوايان آنان به پيروان خود گويند: «شما بر ما هيچ برترى نداريد، پس به خاطر آنچه به دست مى‌آورديد عذاب بچشيد.» (39) اولى: فاعل، تقديرا مرفوع، لاخرى: جارّ و تقديرا مجرور. ما: مورد اوّل حرف نفى و دوّم حرف مصدرى، محلا مجرور. جمله‌ى تكسبون: خبر كنتم، محلا منصوب.
7/ 40
به راستى كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، و از [قبول‌] آن تكبّر ورزيدند، درهاى آسمان بر آنان گشوده نشود، و داخل بهشت نشوند مگر آن كه شتر در سوراخ سوزن داخل شود! و اين گونه گناهكاران را كيفر مى‌دهيم (40) جمله‌ى لا تفتّح لهم ابواب السماء: خبر انّ، محلا مرفوع. حتّى: حرف غايت و جرّ و مقدّر به (ان) ناصبه. كذلك: مفعول مطلق براى نجزى، محلا منصوب.
7/ 41
براى آنان بسترى از جهنّم، و از بالايشان پوشش‌هايى [از آتش‌] است و اين گونه ستمگران را كيفر مى‌دهيم (41) لهم: جارّ و محلا مجرور، خبر مقدّم، مهاد: مبتداى مؤخّر. غواش:
مبتداى مؤخّر، تقديرا مرفوع (غواش اسم منقوص و ياء آخر آن حذف شده است.) كذلك:
مفعول مطلق براى فعل نجزى.
7/ 42
و كسانى كه ايمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند، آنان اهل بهشتند، خود در آن جاودانه بمانند، ما بر هيچ‌كس جز به قدر توانش تكليف نمى‌كنيم (42) الصالحات: مفعول به، علامت نصب آن كسره‌ى آخر و جمع مؤنث سالم است. الّا: حرف حصر، وسع: مفعول به دوّم. اولئك: مبتدا، محلا مرفوع. هم: مبتدا، محلا مرفوع. خالدون: خبر، علامت رفع آن (واو) و حرف (نون) عوض از تنوين در مفرد آن (خالد) است.
7/ 43
و هر كينه‌اى را از سينه‌هاى آنان [بهشتيان‌] مى‌زداييم. از زير [قصرها و درختان‌] آن رودها روان است، و گويند: «ستايش خداوندى را كه ما را به اين [جاى و نعمت‌] هدايت نمود، و اگر خداوند ما را هدايت نمى‌كرد، ما خود هدايت نمى‌يافتيم. به راستى فرستادگان پروردگار ما به حق آمدند.» و [آن‌گاه‌] به آنان ندا داده شود كه اين همان بهشتى است كه آن را به خاطر آنچه انجام مى‌داديد به ارث برديد (43) ما: اسم موصول، مبنى، مفعول به، محلا منصوب. الّذى:
اسم موصول، مبنى، صفت لفظ جلاله. لو لا: حرف شرط براى امتناع. ان: حرف مصدرى. لام:
حرف تاكيد. قد: حرف تحقيق. ان: حرف تفسير، تكلم: اسم اشاره، مبنى، مبتدا، محلا مرفوع، الجنّة: خبر، تم: نايب فاعل فعل مجهول، واو: حرف زايد براى اشباع حركة ضمه و ها: مفعول به، محلا منصوب. تعلمون: خبر كنتم، محلا منصوب.

نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 155
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست