responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 162


7/ 88
اشراف قوم او كه كبر مى‌ورزيدند، گفتند: «اى شعيب! بى‌شك تو و كسانى را كه همراه تو ايمان آورده‌اند از شهر خود بيرون مى‌رانيم يا آن كه به آيين ما بازگرديد.» [شعيب‌] گفت: «آيا اگر چه كراهت داشته باشم؟» (88) لام: هر دو مورد لام مقدّر به (ان) ناصبه براى تاكيد. الّذين:
اسم موصول، مبنى، مورد اوّل صفت الملأ و مورد دوّم معطوف به ضمير فاعلى (نحن) در (نخرجنّك). مع: مفعول فيه، ظرف مكان. كاف: مضاف اليه، محلا مجرور. تعودنّ: فعل مضارع مؤكّد به (نون) تاكيد ثقيله و (واو) براى التقاء ساكنين حذف شده است. لو: حرف موصول. كارهين: خبر كنا، علامت نصب آن (ياء) و حرف (نون) عوض از تنوين در مفرد آن (كارها) است.
7/ 89
«اگر ما به آيين شما- بعد از آن كه خداوند ما را از آن نجات بخشيده است- بازگرديم، بى‌شك بر خداوند دروغ بسته‌ايم و بر ما سزاوار نباشد كه به آن [آيين شما] بازگرديم، مگر آن كه خداوند، پروردگارمان بخواهد، پروردگار ما از روى علم همه چيز را احاطه كرده است. بر خداوند توكّل كرديم؛ اى پروردگار ما! در بين ما و بين قوم ما به حق داورى كن و تو بهترين داورانى.» (89) الّا: حرف استثناء. ربّ: صفت لفظ جلاله. علما: تمييز.
7/ 90
و رهبران قوم او [شعيب‌] كه كفر ورزيده بودند، گفتند: «اگر از شعيب پيروى كنيد، در اين صورت به يقين شما نيز زيان‌كاريد.» (90) لئن- لام: لام موطّئه براى قسم+ ان: حرف شرط جازم. اذا: حرف جواب، غير عامل، لام: لام مزحلقه براى تاكيد بر سر خبر انّ درآمده است.
7/ 91
آن‌گاه زلزله آنان را فروگرفت، و در خانه‌ى خود بمردند (91) درباره‌ى نكات نحوى اين آيه در (همين سوره- آيه‌ى 78)
7/ 92
كسانى كه شعيب را تكذيب كرده بودند، [بر اثر زلزله چنان هلاك شدند كه‌] گويى [آنان‌] هرگز در آن [سرزمين مدين‌] سكونت نداشته‌اند. آنان كه شعيب را تكذيب كرده بودند خود زيانكار بوده‌اند (92) كأن: مخفّفه از مثقّله و اسم آن (هم) محذوف است. لم: حرف جازمه.
7/ 93
آن‌گاه [شعيب‌] از آنان روى برتافت و گفت: «اى قوم من! به راستى كه من پيام‌هاى پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و شما را اندرز دادم، پس چگونه بر قوم كافران دريغ بخورم؟» (93) كيف: اسم استفهام، مبنى، حال، عاملش (آسى)، آسى: فعل مضارع تقديرا مرفوع، فاعل آن ضمير مستتر (انا) است.
7/ 94
و ما هيچ پيامبرى به هيچ شهرى نفرستاديم مگر آن كه اهل آن را به سختى و رنج و گرفتار كرديم تا آنان تضرّع كنند (94) الّا: حرف حصر. جمله‌ى يضرّعون: خبر لعل، محلا مرفوع.
7/ 95
آنگه به جاى بدى، نيكى قرار داديم تا آن كه انبوه شدند و گفتند: «به راستى به پدران ما نيز [در زندگى‌] رنج و راحت مى‌رسيد.» سپس در حالى كه بى‌خبر بودند، ايشان را ناگهان فروگرفتيم (95) مكان: منصوب به نزع خافض. حتّى: حرف غايت و جرّ مقدّر به (ان) ناصبه. اباء:
مفعول به. بغته: حال از فاعل اخذناهم.

نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 162
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست