نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 174
7/ 179 و به راستى بسيارى از جنّ و انس را براى جهنّم آفريديم. آنان دلهايى دارند كه با آن در نمىيابند و آنان ديدگانى دارند كه با آنها نمىبينند و آنان گوشهايى دارند كه با آنها گوش نمىكنند. آنان چون چهارپايانند، بلكه گمراهترند، آنان همان غافلانند (179) جهنم: مجرور، علامت جرّ آن فتحهى آخر، غير منصرف. لهم: در هر سه مورد جارّ و محلا مجرور، اولئك: هر دو مورد مبتدا، محلا مرفوع. 7/ 180 نامهاى نيكو، مخصوص خداوند است، پس او را با آنها بخوانيد، و كسانى را كه در نامهاى او كجروى مىكنند، رها كنيد. آنان به زودى به [جزاى] آن چه انجام مىدادند، مجازات مىشوند (180) للّه: خبر مقدّم، محلا مرفوع. الّذين و ما: اسم موصول، مبنى، مفعول به، محلا منصوبند. 7/ 181 و از كسانى كه آفريدهايم، امّتى هستند كه به حق هدايت مىنمايند و طبق آن داورى مىكنند (181) ممن: جارّ و محلا مجرور، خبر مقدّم، محلا مرفوع و امّة: مبتداى مؤخّر. 7/ 182 و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج از جايى كه نمىدانند آنان را فرومىگيريم (182) سين: حرف استقبال. حيث: اسم ظرفيّه، مبنى، محلا مجرور. لا: حرف نفى. 7/ 183 و بر آنان مهلت بخشيم، مسلما مكر من متين است (183) كيد: اسم انّ، تقديرا منصوب و ياء: مضاف اليه، محلا مجرور. 7/ 184 آيا [كافران] نينديشيدهاند كه هم سخن آنان [پيامبر] هيچ جنونى ندارد؟ او جز هشداردهندهاى آشكار نيست (184) ا: استفهام انكارى. ما: حرف نفى. بصاحب: خبر مقدّم، محلا مرفوع. من: حرف جرّ زايد. ان: حرف نفى. الّا: حرف حصر. نذير: خبر. 7/ 185 آيا [معاندان] در ملكوت آسمانها و زمين و آن چه خداوند از هر چيزى خلق كرده است، نظر نيفكندهاند و اين كه شايد اجلشان نزديك شده باشد؟ پس به كدامين سخن بعد از آن [قرآن] ايمان مىآورند؟ (185) ان: ان مخفّفه از مثقّله و عسى: فعل ماضى تام. قد: حرف تحقيق. فباى- فاء: حرف ربط براى جواب شرط مقدّر+ ب: حرف جرّ+ اىّ: اسم استفهام، مجرور. 7/ 186 هر كسى را كه خداوند گمراه گرداند، هيچ هدايت كنندهاى براى او نيست و آنان را در طغيانشان وامىگذارد كه سرگردان بمانند (186) من: اسم شرط جازم، مبنى، مفعول به مقدّم، محلا منصوب. لا: حرف نفى جنس، هادى: اسم لاء نفى جنس. 7/ 187 [اى پيامبر!] از تو دربارهى قيامت سؤال مىكنند كه وقوع آن چه وقت است؟ بگو: «علم آن فقط نزد پروردگار من است، كسى جز او آن را به وقت خود آشكار نمىسازد [اين امر] بر آسمانها و زمين سنگين است. [قيامت] جز ناگهانى به سراغ شما نمىآيد.» از تو سؤال مىكنند گويى كه تو از [وقوع] آن باخبرى. بگو: «علم آن فقط نزد خداوند است ولى اكثر مردم نمىدانند.» (187) ايّان: اسم استفهام، مبنى، ظرف زمان، خبر مقدّم، محلا مرفوع. و موسى: مبتداى مؤخّر، تقديرا مرفوع. انّ: هر دو مورد از حروف مشبهة بالفعل و ما: كافّه. الّا: هر دو مورد حرف حصر. بغته: حال.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 174