نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 175
7/ 188 بگو: «من مالك سود و زيانى بر خويشتن نيستم مگر آنچه خداوند بخواهد، و اگر غيب مىدانستم حتما خير فراوان فراهم مىكردم و هيچ آسيبى به من نمىرسيد. من جز هشداردهنده و بشارت بخش براى قومى كه ايمان مىآورند، نيستم.» (188) لا: مورد اوّل حرف نفى و مورد دوّم لاء زايد براى تاكيد نفى. الّا: حرف استثناء و ما: مستثنى، محلا منصوب. مسّنى: فعل ماضى و نون: نون وقايه و ياء: مفعول به، محلا منصوب. ان: حرف نفى. انا: مبتدا، محلا مرفوع. الّا: حرف حصر، نذير: خبر. 7/ 189 او كسى است كه شما را از نفس واحدى خلق فرمود، و همسرش را از او آفريد تا با او آرام گيرد. سپس هنگامى كه [آدم] با او [حوّا] آميزش كرد، بارى سبك برداشت، و با آن [بار سبك] به سر مىبرد، و چون گرانبار شد، آن دو، خداوند، پروردگار خودشان را به دعا خواندند كه: اگر به ما [فرزندى] صالح عطا كنى به يقين از شكرگزاران خواهيم بود (189) حملا: مفعول مطلق نوعى و خفيفا: صفت آن. ربّ: بدل از لفظ جلاله. لام: موطّئه براى قسم و ان: حرف شرط جازم. لام: لام قسم و نون: نون تاكيد ثقيله. 7/ 190 پس چون [خداوند] به آن دو [فرزندى] صالح عطا فرمود، در آن چه [خداوند] به آن دو بخشيده بود، براى او شريكانى قائل شدند، امّا خداوند از آن چه شرك مىورزند، برتر است (190) تعالى: فعل ماضى، تقديرا مفتوح. 7/ 191 آيا [مشركان] چيزى را [با خداوند] شريك قرار مىدهند كه چيزى خلق نمىكنند در حالى كه خود آفريده مىشوند؟ (191) ما: اسم موصول، مبنى، مفعول به، محلا منصوب. 7/ 192 و نمىتوانند به آنان، و نه به خويشتن يارىاى برسانند (192) لا: هر دو مورد حرف نفى. انفس: مفعول به مقدّم. 7/ 193 و اگر آنان را به سوى هدايت دعوت كنيد، از شما پيروى نمىكنند، براى شما يكسان است چه ايشان را دعوت بكنيد، يا خود خاموش باشيد (193) الهدى: تقديرا مجرور. سواء: خبر مقدّم. ا: حرف مصدرى براى تسويه. دعوتموهم: فعل ماضى، تم: فاعل آن، واو: حرف زايد براى اشباع حركهى ميم و هم: مفعول به، محلا منصوب. ام: حرف عطف معادل همزهى تسويه. 7/ 194 به يقين كسانى را كه به جاى خداوند مىخوانيد، بندگانى امثال شما هستند. پس ايشان را بخوانيد، اگر راست مىگوييد بايد به شما پاسخ بدهند (194) عباد: خبر انّ، امثال: صفت عباد. 7/ 195 آيا [اصنام] پاهايى را كه با آن راه بروند، يا دستهايى دارند كه با آن كار بكنند، يا چشمهايى دارند كه با آن ببينند، يا گوشهايى دارند كه با آن بشنوند؟ بگو: «شريكان خود را بخوانيد، سپس با من نيرنگ كنيد و مهلتم مدهيد.» (195) لهم: هر چهار مورد خبر مقدّم، محلا مرفوع. ام: حرف عطف براى اضراب. نون: در كيدوا و تنظروا براى وقايه و مفعول به آن دو (ياء) محذوف است.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 175