نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 185
8/ 62 و اگر [كفّار] بخواهند كه تو را بفريبند [بدانكه] به يقين خداوند براى تو كافى است، او كسى است كه تو را به نصرت خويش و به مؤمنان تاييد كرد (62) حسب: اسم انّ و اللّه: خبر انّ. 8/ 63 و [خداوند] بين دلهاى آنان [اوس و خزرج] الفت انداخت كه اگر تمام آن چه در روى زمين است صرف مىكردى، نمىتوانستى بين دلهاى ايشان الفت بيفكنى، ولى خداوند بين آنان الفت برقرار فرمود، به راستى او عزيز حكيم است (63) بين: هر سه مورد مفعول فيه، ظرف مكان. لو: حرف شرط غير جازم. جملهى الّف بينهم: خبر لكنّ، محلا مرفوع. ه: اسم انّ، محلا منصوب. 8/ 64 هان اى پيامبر! خداوند و كسانى از مؤمنان كه از تو پيروى مىكنند، تو را كافى است (64) اىّ: مناداى نكرهى مقصوده، مبنى، محلا منصوب. ها: هاء تنبيه. النبى: بدل از اىّ. حسب: مبتدا. 8/ 65 هان اى پيامبر! مؤمنان را به جهاد برانگيزان، اگر از شما بيست تن صابر باشند، بر دويست تن غلبه مىكنند و اگر از شما صد تن باشند، بر هزار تن از كسانى كه كفر ورزيدهاند، غلبه مىكنند، چرا كه آنان قومى هستند كه نمىفهمند (65) عشرون: اسم مؤخّر يكن علامت رفع آن (واو) است، مائتين: مفعول به، علامت نصب آن (ياء) است. 8/ 66 اكنون [بعد از بدر] خداوند بر شما تخفيف داد و معلوم داشت كه به راستى در شما ضعفى هست. پس اگر از شما صد تن صابر باشند بر دويست تن غلبه مىكنند، و اگر از شما هزار تن باشند، به خواست الهى بر دو هزار تن غلبه كنند، و خداوند با صابران است (66) الآن: مفعول فيه، ظرف زمان، مبنى، محلا منصوب. مع: مفعول فيه، ظرف مكان. 8/ 67 هيچ پيامبرى را نسزد كه او را اسيرانى [براى گرفتن فديه] باشد تا در زمين در كشتار زيادهروى كند. شما متاع دنيا را مىخواهيد و خداوند آخرت را مىخواهد و خداوند عزيز حكيم است (67) ما: حرف نفى. لنبىّ: خبر كان، محلا منصوب، جملهى ان يكون له اسرى: اسم كان، محلا مرفوع. حتّى: حرف جرّ و غايت، و مقدّر به (ان) ناصبه. الدّنيا: مضاف اليه، تقديرا مجرور. 8/ 68 اگر از جانب خداوند نوشتهاى [حكمى] پيشين نبود، به خاطر آن چه [از حلال شمردن غنايم و اسيرانى كه] گرفتهايد، بىشك براى شما عذابى عظيم مىرسيد (68) لو لا: حرف شرط غير جازم و لام: حرف ربط براى جواب (لو لا) عذاب: فاعل لمسّكم. 8/ 69 پس از آن چه به غنيمت گرفتهايد، حلال و پاكيزه بخوريد و تقواى الهى پيشه كنيد، به راستى خداوند خطاپوش خطابخش است (69) ممّا- من: حرف جرّ+ ما: اسم موصول، مبنى، محلا مجرور. حلالا: صفت جانشين مفعول مطلق (فكلوا اكلا حلالا) طيّبا نيز مانند حلالا است. رحيم: خبر دوّم.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 185