responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 209


10/ 7
البتّه كسانى كه اميد به لقاى ما ندارند، و به زندگى دنيا راضى‌اند و به آن اطمينان يافته‌اند و كسانى كه از آيات ما غافلند (7) الّذين: اسم انّ، محلا منصوب و مورد دوّم معطوف است به اوّلى و هم: مبتدا، محلا مرفوع و غافلون خبر آن، علامت رفع (واو) و حرف (نون) عوض از تنوين در مفرد آن (غافل) است.
10/ 8
اينان به خاطر آن چه كسب مى‌كردند، جايگاهشان آتش است (8) اولئك: اسم اشاره، مبنى، مبتدا، محلا مرفوع.
10/ 9
به راستى كسانى كه ايمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند، پروردگارشان به خاطر ايمانشان ايشان را به باغ‌هايى پرنعمت- كه از زير [قصرهاى‌] آن رودها روان است، هدايت مى‌كند (9) جمله‌ى يهديهم ربّهم بايمانهم: خبر انّ، محلا مرفوع.
10/ 10
دعايشان در آنجا سبحانك اللّهم [خداوندا! تو پاكى‌] و تحيّتشان در آنجا سلام و آخرين دعايشان اين است كه الحمد للّه رب العالمين [ستايش خداوند را كه پروردگار جهانيان است‌] (10) دعوى: مبتدا، تقديرا مرفوع. سبحان: مفعول مطلق براى فعل محذوف (نسبّح) و جمله‌ى نسبّح سبحانك: خبر براى (دعوى) ميم: مشدّد حرف ندا به جاى (يا) است. آخر:
مبتدا و دعوى: مضاف اليه، تقديرا مجرور و هم: مضاف اليه، محلا مجرور. ان: مخفّفه از مثقّله و اسم آن ضمير شان (هو) محذوف است و جمله‌ى الحمد لله رب العالمين: خبر ان مخفّفه، محلا مرفوع.
10/ 11
و اگر خداوند براى مردم شرّ را با همان شتاب مى‌خواست كه ايشان خير را مى‌خواهند، بى‌شك اجلشان به سر مى‌آمد؛ پس كسانى را كه به لقاء ما اميد ندارند، در طغيانشان رها مى‌كنيم كه سرگشته بمانند (11) لو: حرف شرط غير جازم. استعجال: منصوب به نزع خافض (كاستعجالهم) لام: حرف جواب شرط (لو) الّذين: مفعول به، محلا منصوب.
10/ 12
و چون انسان را گرفتارى رسد، ما را بر پهلو خفته، يا نشسته، يا ايستاده بخواند، پس همين‌كه گرفتاريش را از او برطرف كنيم، چنان مى‌رود كه گويى هرگز ما را براى گرفتاريى كه به او رسيده بود، به دعا نخوانده است. اين گونه براى اسرافكاران اعمالى كه انجام مى‌دادند، زينت داده شده است (12) اذا: مفعول فيه، ظرف زمان. لجنب: جارّ و مجرور، حال از فاعل (دعا) محلا منصوب. مرّ: فعل ماضى و فاعل آن ضمير مستتر (هو) است. كان: از حروف مشبهة بالفعل، مخفّفه از مثقّله و اسم آن (هاء) محذوف است. كذلك: جارّ و محلا مجرور، مفعول مطلق براى فعل (زيّن) ما: حرف مصدرى و ما كانوا يعلمون: نايب فاعل، محلا مرفوع.
جمله‌ى يعملون خبر كانوا، محلا منصوب.
10/ 13
و به راستى نسل‌هاى قبل از شما را آن‌گاه كه ستم كردند، هلاك كرديم، و پيامبرانشان دلايل روشن بر ايشان آوردند ولى بر آن نبودند كه ايمان بياورند. اين گونه قوم مجرمان را جزا مى‌دهيم (13) لام: حرف تاكيد براى قسم و قد: حرف تحقيق. لمّا: مفعول فيه، ظرف زمان متضمّن معنى شرط، محلا منصوب. كذلك: جارّ و محلا مجرور، مفعول مطلق براى فعل (نجزى)
10/ 14
آن‌گاه [اى امّت پيامبر!] شما را بعد از ايشان [هلاك‌شدگان‌] در زمين جانشين قرار داديم تا بنگريم كه چگونه عمل مى‌كنيد (14) ثم: حرف عطف. خلائف: مفعول به دوّم. كيف: اسم استفهام، مبنى، حال از (تعملون)، محلا منصوب.

نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 209
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست