نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 211
10/ 21 و هنگامى كه به مردم بعد از گرفتاريى كه به ايشان رسيده است، رحمتى بچشانيم، به ناگاه در آيات ما بدانديشى مىكنند، [اى پيامبر!] بگو: «مكر الهى سريعتر است.» بىشك فرشتگان ما آن چه مكر مىورزيد مىنويسند (21) رحمة: مفعول به دوّم. ضرّاء: مضاف اليه، علامت جرّ آن فتحهى آخر و اسم ممدود است. مكرا: تمييز. 10/ 22 او كسى است كه شما را در خشكى و دريا سير مىدهد، تا ناگهان كه در كشتى باشيد و [كشتىها] ايشان را با بادى خوش برانند، و ايشان بدان شادمان شوند، بادى تند بر آن [كشتىها] بوزد، و موج از هر سو بر آنان بتازد و گمان برند كه از هر سو محاصره شدهاند، [آنگاه] خداوند را- در حالى كه دين [خود] را براى او خالص كردهاند- به دعا بخوانند كه اگر ما را از اين [ورطه] نجاتبخشى، بىشك از شاكران خواهيم شد (22) حتّى: حرف ابتدا، اذا: فجائيّه. مخلصين: حال از فاعل دعوا و علامت نصب آن (ياء) و حرف (نون) عوض از تنوين در مفرد آن (مخلصا) است. لام: لام تاكيد براى قسم و نون: نون تاكيد ثقيله است. 10/ 23 و چون [خداوند] آنان را نجات بخشد، ناگهان آنان به ناحق در زمين سركشى مىكنند. هان اى مردم! سركشى شما تنها به زيان خود شماست. بهرهى زندگى دنيا را [مىجوييد]، سپس بازگشت شما به سوى ماست، آنگاه شما را از آن چه انجام مىداديد آگاه مىسازيم (23) فاء: حرف عطف. لمّا: مفعول فيه، ظرف زمان، محلا منصوب. اذا: فجائيّه. هم: مبتدا، محلا مرفوع. اىّ: مناداى نكرهى مقصوده، مبنى، محلا منصوب. ها: حرف تنبيه، الناس: بدل از اىّ. انّ: از حروف مشبهه بالفعل. ما: كافّه. متاع: مفعول مطلق براى فعل محذوف. جملهى تعلمون: خبر كنتم، محلا منصوب. 10/ 24 در حقيقت داستان زندگانى جهان، همچو آبى است كه آن را از آسمان فروفرستاديم، پس گياه زمين از آن چه مردم و چهارپايان مىخورند، با آن درآميخت، تا آنگاه كه زمين زيبايى [گلها و شكوفههاى] خود را برگرفت و آراسته گرديد و اهل آن [زمين] گمان كردند كه خود بر [انتفاع] آن قادرند، [ناگهان] فرمان [صاعقه و سرماى] ما در شب يا در روز فرا رسيد، پس آنان را چنان درو كرديم كه گويى ديروز هرگز نبوده است. اين گونه آيات [خود] را براى قومى كه مىانديشند به تفصيل بيان مىكنيم (24) مثل: مبتدا، كماء: خبر، محلا مرفوع. ممّا- من: حرف جرّ+ ما: اسم موصول، محلا مجرور. حتّى: حرف ابتدا، اذا: فجائيّه. ليلا: مفعول فيه، ظرف زمان. حصيدا: مفعول به دوّم. كان: مخفّفه از مثقّله، اسم آن محذوف و جملهى لم تغن: خبر كان، محلا مرفوع. كذلك: مفعول مطلق فعل نفصّل. 10/ 25 و خداوند [شما بندگان را] به دارالسّلام [سراى صلح و سلامت، بهشت] دعوت مىكند و هركس را كه بخواهد به راه راست هدايت مىنمايد (25)
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 211