نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 212
10/ 26 براى كسانى كه نيكى كردهاند، [پاداشى] نيكو و [نعمتى] افزون هست، و چهرههاى آنان را غبار [گناه] و خوارى نمىپوشاند. آنان اهل بهشتند كه خود در آن جاودانهاند (26) للّذين: جارّ و محلا مجرور، خبر مقدّم، محلا مرفوع و الحسنى: مبتداى مؤخّر، تقديرا مرفوع. اولئك و هم: هر دو مورد مبتدا، محلا مرفوع. 10/ 27 و كسانى كه مرتكب بدىها شدهاند، كيفر بدى همانند آن دارند و خوارى، آنان را فرومىپوشاند، در برابر خداوند هيچ نگهدارندهاى براى آنان نيست، گويى صورتهايشان با پارهاى از شب تاريك پوشيده شده است، آنان اهل آتشاند كه خود در آن جاودانهاند (27) السّيئات: مفعول به، علامت نصب آن كسرهى آخر و جمع مؤنث سالم است. بمثل: خبر جزاء، محلا مرفوع. من: حرف جرّ زايد و عاصم: مبتداى مؤخّر، محلا مرفوع. كانّ: از حروف مشبهة بالفعل، ما: كافّه. وجوه: نايب فاعل، قطعا: مفعول به، مظلما: حال از الليل. اولئك و هم: هر دو مورد مبتدا، محلا مرفوع. 10/ 28 و [ياد آر] روزى را كه همگى آنان را محشور گردانيم، آنگاه به كسانى كه شرك ورزيدهاند گوييم: «شما و شريكانتان [اصنام] در مكان خودتان باشيد.» سپس بين آنان جدايى اندازيم، و شريكان آنان گويند: «شما در حقيقت ما را عبادت نكردهايد.» (28) يوم: مفعول به براى فعل محذوف (اذكر) جميعا: حال از ضمير مفعولى (هم) مكانكم: اسم فعل امر (الزموا مكانكم: در جاى خود بايستيد) و فاعل آن ضمير مستتر (انتم) است، انتم: تاكيد بر آن (انتم) مستتر. ايّانا: مفعول به مقدّم، محلا منصوب. 10/ 29 «و گواهى خداوند بين ما و بين شما كافى است، به راستى ما از عبادت شما بىخبر بوديم.» (29) باء: حرف جرّ زايد و اللّه: فاعل، محلا مرفوع. شهيدا: تمييز. ان: مخفّفه از مثقّله. لام: لام فارق كه (ان) حرف شرط نيست بلكه مخفّف (ان) است. 10/ 30 در آنجا هر كسى آن چه بيشتر انجام داده، مىآزمايد، و به جانب خداوند كه مولاى حقيقى آنان است، بازگردانده شوند و آن چه به دروغ مىساختهاند، از [دست] آنان گم شود. (30) هنالك: مفعول فيه، ظرف مكان، محلا منصوب. مولى: بدل از اللّه، تقديرا مجرور. جملهى يفترون: خبر كانوا، محلا منصوب. 10/ 31 [اى پيامبر! به مشركان] بگو: «چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مىبخشد؟ يا كيست كه مالك گوش و چشمهاست؟ و كيست كه زنده را از مرده بيرون مىآورد و مرده را از زنده بيرون مىآورد؟ و كيست كه كار [جهان و جهانيان] را تدبير مىكند؟» به زودى خواهند گفت: «خدا» بگو: «پس آيا تقوا پيشه نمىكنيد؟» (31) من: در هر چهار مورد اسم استفهام، مبنى، مبتدا، محلا مرفوع و جملههاى يرزقكم، يملك، يخرج و يدبّر: خبرند، محلا مرفوع. 10/ 32 بنابراين خداوند است كه پروردگار حقيقى شماست، و بعد از اين حق، جز گمراهى چيزى نيست؟ پس چگونه [از حق] روى گردان مىشويد؟ (32) ذلكم: اسم اشاره، مبنى، مبتدا، محلا مرفوع. ربّ: بدل از اللّه. ما ذا: اسم استفهام، مبنى، مبتدا، محلا مرفوع. الّا: حرف حصر. انّى: اسم استفهام به معنى (كيف) حال از (تصرفون) محلا منصوب. 10/ 33 اين گونه فرمان پروردگارت بر كسانى كه نافرمانى كردند تحقّق يافت كه آنان ايمان نمىآورند (33) كذلك: مفعول مطلق، عاملش حقّت است.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 212