responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 229


11/ 63
[صالح‌] گفت: «اى قوم من! مرا بگوييد كه اگر من حجّتى روشن از جانب پروردگار خود داشته باشم و او مرا از نزد خود رحمتى داده باشد، اگر او را نافرمانى كنم، پس چه كسى مرا در برابر خداوند يارى مى‌كند؟ بنابراين شما بر من جز خسران نمى‌افزاييد.» (63) ما: حرف نفى.
غير: مفعول به دوّم يا تمييز.
11/ 64
«و اى قوم من! اين [ماده‌] شتر خداوند است كه معجزه‌اى براى شماست. پس بگذاريدش تا در زمين خداوند بخورد و به آن آسيبى مرسانيد كه عذابى زودرس شما را مى‌گيرد.» (64) آية:
حال از ناقه. تاكل: فعل مضارع مجزوم، جواب طلب.
11/ 65
آن‌گاه آن [ماده‌شتر] را پى كردند، پس [صالح‌] گفت: «سه روز در خانه‌هايتان [از زندگى‌] برخوردار شويد. اين وعده‌اى بى‌دروغ است.» (65) ثلاثه: مفعول فيه، ظرف زمان. غير: صفت وعد.
11/ 66
پس وقتى كه امر ما در رسيد، صالح و كسانى را كه به همراه او ايمان آورده بودند، به رحمتى از جانب خود از خوارى آن روز نجات داديم. به راستى پروردگار تو همان نيرومند پيروزمند است (66) لمّا: مفعول فيه، ظرف زمان، محلا منصوب. مع: مفعول فيه، ظرف مكان.
يومئذ: مضاف اليه، هو: ضمير فصل.
11/ 67
و كسانى را كه ستم كرده بودند، صيحه [بانگ مرگ‌بار آسمانى‌] فروگرفت، آن‌گاه در خانه‌هايشان بر روى درافتادند [مردند] (67) جاثمين: خبر اصبحوا، علامت نصب آن (ياء) و حرف (نون) عوض از تنوين در مفرد آن است.
11/ 68
گويى كه هرگز در آن [خانه‌هاى خود] نبوده‌اند، آگاه باشيد كه [قوم‌] ثمود به پروردگارشان كفر ورزيدند، هان! بر [قوم‌] ثمود نفرين باد (68) كان: مخفّفه از مثقّله (كانّ) بعدا: مفعول مطلق براى فعل محذوف (ابعدوا بعدا)
11/ 69
و به راستى فرستادگان [فرشتگان‌] ما براى ابراهيم بشارت آوردند، گفتند: « [بر تو] سلام بادا!» [ابراهيم‌] گفت: « [بر شما] سلام بادا!» پس درنگى نكرد كه [ابراهيم براى آن فرشتگان‌] گوساله‌اى بريان آورد (69) سلاما: مفعول مطلق براى فعل محذوف (نسلّم سلاما) سلام: مبتدا و خبرش (عليكم) محذوف است.
11/ 70
و چون [ابراهيم‌] ديد كه دست‌هايشان به سوى آن [غذا] دراز نمى‌شود، ايشان را ناشناس شمرد و از آنان ترسى به دل گرفت. [فرشتگان‌] گفتند: «مترس، ما به سوى قوم لوط فرستاده شده‌ايم.» (70) لا: حرف نهى، تخف: فعل مضارع مجزوم و فاعل آن ضمير مستتر (انت) است.
11/ 71
و [ساره‌] زن او [ابراهيم‌] ايستاده بود، [از شادمانى آمدن فرشتگان به خانه‌اش و احساس بشارتى كه مى‌كرد] خنديد. پس او [ساره‌] را به [ولادت‌] اسحاق و از پس اسحاق به يعقوب بشارت داديم (71) اسحاق: مورد اوّل مجرور و علامت جرّ آن فتحه‌ى آخر براى غير منصرف بودن كه اسم علم است و مورد دوّم مضاف اليه است. يعقوب: مفعول به براى فعل محذوف [وهبنا له يعقوب‌] يا منصوب به نزع خافض و يا معطوف به اسحاق است.

نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 229
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست