نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 234
11/ 109 پس از آن چه آنان [مشركان] مىپرستند در ترديد مباش. آنان نمىپرستند مگر همان گونه كه پدرانشان [اصنام را] قبل از اين مىپرستيدند. و قطعا ما سهم ايشان را بدون كم و كاست به ايشان بازدهندهايم (109) تك: فعل مضارع مجزوم؛ و (نون) ساكن از آخر آن براى تخفيف حذف شده است. ممّا- من: حرف جرّ+ ما: اسم موصول، مبنى، محلا مجرور. هؤلاء: فاعل، محلا مرفوع. ما: حرف نفى. الّا: حرف حصر. نصيب: مفعول به براى اسم فاعل. غير: حال از نصيب. 11/ 110 و به حقيقت ما به موسى كتاب [آسمانى] داديم. آنگاه در مورد آن اختلاف پديد آمد، و اگر از جانب پروردگارت سخنى [وعدهاى به خاطر آزمايش و اتمام حجّت] از پيش مقرّر نشده بود، قطعا در بين ايشان [مؤمنان و كافران] داورى مىشد. و به راستى آنان [كافران] دربارهى آن [وعده و وعيد الهى] سخت در شك و ريباند (110) الكتاب: مفعول به دوّم. لو لا: حرف شرط غير جازم. كلمه: مبتدا، خبرش محذوف است. لام: مورد اوّل حرف جواب (لو لا) و مورد دوّم لام مزحلقه كه براى تاكيد بر سر خبر درآمده است. مريب: صفت شك. 11/ 111 و بدون شك پروردگار تو [حاصل] اعمال همهى آنان را به تمامى به آنان مىدهد. به راستى او به آن چه عمل مىكنند آگاه است (111) كلّا: اسم انّ. لمّا: حرف جازمه. لام: حرف قسم. نون: نون تاكيد ثقيله و هم: مفعول به، محلا منصوب. 11/ 112 پس [اى پيامبر!] همان گونه كه دستور يافتهاى ايستادگى كن! و هركس كه همراه تو توبه كرده است [بايد طبق دستور ايستادگى كند] و طغيان مكنيد، قطعا او به آن چه عمل مىكنيد بيناست (112) كما: جارّ و مجرور. من: معطوف به فاعل (استقم) 11/ 113 و به سوى كسانى كه ستم كردهاند نگرديد در آن صورت آتش دوزخ بر شما فرارسد، و در برابر خداوند براى شما دوستانى نخواهد بود، و آنگاه يارى نخواهيد شد (113) 11/ 114 و در دو طرف روز [صبح و ظهر و عصر] و آغازى از شب [مغرب و عشاء] نماز را برپادار! بىشك خوبىها [نمازها] بدىها را مىزدايند. اين پندى براى پندگيران است (114) طرفى: مفعول فيه، ظرف زمان، علامت نصب آن (ياء) و حرف (نون) در حالت اضافه حذف شده است. ذلك: اسم اشاره، مبتدا، محلا مرفوع. ذكرى: خبر، تقديرا مرفوع. 11/ 115 و صبر پيشه كن! به راستى خداوند اجر نيكوكاران را ضايع نمىگرداند (115) 11/ 116 پس چرا از اقوام قبل از شما خردمندانى نبودند كه [مردم را] از فساد در روى زمين نهى كنند؟ مگر اندكى از كسانى كه از بين آنان نجات داده بوديم و كسانى كه ستم كردند، به دنبال چيزى كه در آن ناز و نعمتى يافته بودند، رفتند و آنان گنهكار بودند (116) فاء: حرف استئنافيّه. لو لا: حرف تحضيض در معنى نفى. قليلا: مستثنى. ما: اسم موصول، مفعول به، محلا منصوب. 11/ 117 [اى پيامبر!] پروردگار تو بر آن نبود كه شهرها را در حالى كه مردمانش اصلاحگرند، به ستم هلاك كند (117) القرى: مفعول به، تقديرا منصوب. واو: حاليّه.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 234