نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 239
12/ 31 پس چون [زليخا] مكر آن زنان را شنيد، [كسى را] به سوى آنان فرستاد و براى آنان محفلى آماده ساخت، و به هريك از ايشان كاردى [براى بريدن ترنج] داد و [به يوسف] گفت: «بر [محفل] آنان وارد شو!» پس چون او را بديدند [در زيبايى] بزرگش شمردند و [از حيرت] دستهاى خويش را [به جاى ترنج] بريدند و گفتند: «پناه بر خداوند! اين بشر نيست، اين جز فرشتهاى گرامى نيست.» (31) حاش: فعل ماضى و ضمير مستتر (هو) فاعل آن است. ما: ماء شبيه به ليس، هذا: اسم آن، محلا مرفوع و بشرا: خبر آن. ان: حرف نفى، هذا: مبتدا، محلا مرفوع. الّا: حرف حصر. ملك: خبر. 12/ 32 [زليخا] گفت: «اين همان كسى است كه شما زنان در [محبّت] او مرا ملامت مىكرديد، و به راستى من از او كام خواستم ولى او خوددارى ورزيد، و اگر آن چه به او دستور مىدهم انجام ندهد حتما زندانى خواهد شد و قطعا از خوارشدگان خواهد شد.» (32) فاء: حرف جواب شرط مقدّر و ذلكنّ: اسم اشاره، مبتدا، محلا مرفوع و كنّ: حرف خطاب براى جمع مؤنث است. الّذى: اسم موصول، خبر، محلا مرفوع. لئن- لام: موطئه براى قسم+ ان: حرف شرط جازم. لم: حرف جازم. ما: اسم موصول، مفعول به، محلا منصوب. 12/ 33 [يوسف] گفت: «اى پروردگار من! زندان براى من محبوبتر است از آن چه مرا به آن [اعمال ناروا] مىخوانند، و اگر مكر آن زنان را از من نگردانى به سوى آنان مىگرايم و از [زمرهى] نادانان مىگردم» (33) الّا- ان: حرف شرط جازم+ لا: حرف نفى. 12/ 34 آنگاه پروردگارش [دعاى] او را اجابت كرد و مكر آن زنان را از او بازداشت، به راستى او خود شنواى داناست (34) هو: ضمير فصل. 12/ 35 سپس بعد از آن كه نشانهها [ى پاكدامنى يوسف] را ديدند، به نظرشان رسيد كه او را تا زمانى به زندان افكنند (35) ما: حرف مصدرى. لام: لام قسم، نون: نون تاكيد ثقيله و ه: مفعول به، محلا منصوب. 12/ 36 و دو جوان [از غلامان شاه] همراه او [يوسف] وارد زندان شدند. يكى از آن دو گفت: «به راستى من خود را [به خواب] ديدم كه [انگور] شراب مىفشارم.» و ديگرى گفت: «من خود را [به خواب] ديدم كه بر روى سرم نانى مىبرم كه پرندگان از آن مىخورند [اى يوسف] ما را به تعبير آن آگاه گردان. البتّه ما تو را از نيكوكاران مىبينيم.» (36) مع: مفعول فيه، ظرف مكان. فتيان: فاعل، علامت رفع آن (الف) است. نبّئنا: فعل امر و نا: مفعول به، محلا منصوب. 12/ 37 [يوسف] گفت: «غذايى براى شما نمىآيد كه آن را بخوريد مگر آن كه من از تعبير آن [خوابتان]- قبل از آن كه [تعبيرش] به شما برسد- آگاهتان مىسازم. اين [تعبير خواب] از چيزهايى است كه پروردگارم به من آموخته است. كه من آيين قومى را كه به خداوند ايمان ندارند و نيز كسانى كه آخرت را منكرند، رها كردهام.» (37) الّا: حرف حصر. قبل: مفعول فيه، ظرف زمان. ان: حرف نصب و مصدرى. ذلك: مبتدا، محلا مرفوع و ما: حرف تثنيه. ممّا- من: حرف جرّ، ما: اسم موصول، محلا مجرور. هم: مورد اوّل مبتدا، محلا مرفوع و مورد دوّم تاكيد بر مورد اوّل است.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 239