نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 244
12/ 70 پس وقتى كه [يوسف] بارهاى آنان را بر ايشان آماده ساخت، جام [آبخورى طلايى پادشاه] را در اثاث [خرجين] برادرش [بنيامين] گذاشت، سپس [به دستور او] ندادهندهاى ندا در داد: «اى كاروانيان! حتما شما دزدانيد.» (70) العير: بدل از ايّة و ها: حرف تنبيه است. لام: حرف مزحلقه. 12/ 71 [برادران يوسف] در حالى كه روى به ايشان آوردند، گفتند: «چه گم كردهايد؟» (71) واو: حاليّه. ما ذا: اسم استفهام، مفعول به، محلا منصوب. 12/ 72 [پيشكاران يوسف] گفتند: «جام پادشاه را گم كردهايم و هركس كه آن را بياورد، بار شترى [گندم جايزه] خواهد داشت. و [پيشكارى گفت:] «من اين [جايزه] را ضامنم.» (72) حمل: مبتداى مؤخّر، خبر مقدّمش محذوف است. 12/ 73 [برادران يوسف] گفتند: «به خداوند سوگند كه شما قطعا مىدانيد كه ما نيامدهايم تا در اين سرزمين فساد كنيم و ما دزد نبودهايم.» (73) تاء: اسم قسم. 12/ 74 [پيشكاران يوسف] گفتند: «پس اگر دروغگو باشيد، كيفر آن [دزدى] چيست؟» (74) ما: اسم استفهام، مبتدا، محلا مرفوع. جزاؤ: خبر. كاذبين: خبر كان، علامت نصب آن (ياء) و حرف (نون) عوض از تنوين در مفرد آن (كاذبا) است. 12/ 75 گفتند: «كيفرش [اين است كه] هركس كه [جام] در توشهى او پيدا شود، پس خودش [محكوم به] مجازات آن است. ما بدين گونه ستمكاران [سارقان] را كيفر مىدهيم.» (75) جزاؤ: مورد اوّل مبتدا، و هاء: مضاف اليه، مجرور و خبرش (معلوم يا معروف) محذوف است. من: اسم شرط جازم، مبتدا، محلا مرفوع. كذلك: جارّ و مجرور، اسم اشاره، مفعول مطلق عاملش (نجزى) است. 12/ 76 آنگاه [يوسف] قبل از توشهى برادرش [بنيامين] به جست و جوى توشههاى آنان پرداخت. سپس آن را از بار برادرش بيرون آورد. بدين گونه به يوسف چارهانديشى كرديم. [زيرا] او در آيين آن پادشاه [مصر] نمىتوانست برادرش را بازداشت كند، مگر آن كه خداوند بخواهد [اين گونه كه چارهى آن را به يوسف بياموخت]. ما هركس را كه بخواهيم درجاتى بالا مىبريم و برتر از هر دانشورى داناترى هست (76) كذلك: مفعول مطلق، عاملش (كدنا) لام: مورد دوّم لام جحود و انكار است. الّا: حرف استثناء، ان: حرف نصب و مصدرى. درجات و فوق: مفعول فيه، ظرف مكان. 12/ 77 [برادران يوسف] گفتند: «اگر او [بنيامين] دزدى كرده است [جاى شگفتى نيست، زيرا] برادرش [يوسف] نيز قبل از اين دزدى كرده بود.» امّا يوسف آن [ناراحتى تهمت] را در دل خود پنهان داشت و آن را بر ايشان آشكار نساخت [و با خود] گفت: «شما از نظر منزلت بدتريد [كه برادرتان را به چاه انداختيد] و خداوند به آن چه بيان مىكنيد، داناتر است.» (77) مكانا: تمييز. 12/ 78 [برادران به يوسف] گفتند: «اى عزيز! به راستى او پدرى پير فرتوت دارد، پس يكى از ما را به جاى او نگه دار، واقعا ما تو را از نيكوكاران مىبينيم.» (78) اىّ: مناداى نكرهى مقصوده، محلا منصوب. هاء: حرف تنبيه، العزيز: بدل از اىّ. كبيرا: صفت دوّم (ابا) مكان: مفعول فيه.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 244