نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 251
13/ 14 دعوت راستين براى او است، و كسانى كه جز او را مىخوانند، هيچ پاسخى به ايشان نمىدهند، مگر همانند [كسى كه] گشايندهى دو دست خود به سوى آب است، تا اين كه [آب] به دهانش برسد، در حالى كه آن [آب] رسنده به آن [دهان] نيست و دعوت كافران جز در گمراهى [بىحاصلى و بىراهى] نيست (14) دعوة: مبتداى مؤخّر و خبر مقدّمش محذوف است. لا: حرف نفى. الّا: هر دو حرف حصر. لام: حرف تعليل مقدّر به (ان) ناصبه. فاه: مفعول به، علامت نصب آن (الف) و از اسماء خمسه است. واو: مورد اوّل حاليّه و دوّم استئنافيّه. ما: مورد اوّل ماء شبيه به ليس و هو: اسم (ما) و باء: حرف جرّ زايد و ببالغ: خبر (ما) محلا منصوب. 13/ 15 و هر كه در آسمانها و زمين است و سايههايشان خواهوناخواه، بامداد و شامگاهان براى خداوند سجده مىكنند (15) من: اسم موصول، فاعل، محلا مرفوع. طوعا: حال. 13/ 16 [اى پيامبر!] بگو: «پروردگار آسمانها و زمين كيست؟» بگو: «خداوند [پروردگار آسمانها و زمين است].» بگو: «آيا به جاى او سرپرستانى [براى خود] گرفتهايد كه مالك هيچ سود و زيانى براى خودشان نيستند؟» بگو: «آيا نابينا و بينا يكسانند يا تاريكىها و روشنايى برابرند؟ يا شريكانى براى خداوند قرار دادهاند كه همانند آفريدهى او آفريدهاند و اين آفريدهى بر ايشان مشتبه شده است؟» بگو: «خداوند خالق هر چيز است و او يگانهى قهّار است.» (16) من: اسم استفهام، مبتدا، محلا مرفوع. اللّه: مبتدا و خبرش (رب السموات و الارض) محذوف است. لا: حرف نفى زايد براى تاكيد. الاعمى: فاعل، تقديرا مرفوع. ام: هر دو حرف عطف. 13/ 17 [خداوندى كه] از آسمان آبى فروفرستاد، آنگاه رودها به اندازهى [گنجايش] خود جارى شد، و سيل كفى فراوان با خود برآورد، و از آن چه [فلزّات] به خاطر جستن زيورى يا كالايى در آتش مىگدازند نيز مثل آن [آب، كفى برآورد] به اين گونه خداوند حق و باطل را مثل مىزند. و امّا كف به كنار مىرود، و امّا آن چه [مثل آب] به مردم سود مىرساند، بر روى زمين باقى مىماند. به اين سان خداوند مثلها مىزند (17) ابتغاء: مفعول له. كذلك: هر دو مورد جارّ و مجرور، مفعول مطلق براى (يضرب) 13/ 18 براى كسانى كه [امر] پروردگارشان را اجابت كردهاند، نيكى [سر انجام بهتر، بهشت عدن] است، و كسانى كه [امر] او را اجابت نكردهاند، به راستى اگر همهى آن چه در زمين است و مثل آن را نيز همراه آن داشته باشند، آن را براى رهايى [از عذاب الهى] بدهند، [باز] آنان بدى [سختى] حساب دارند و جايگاهشان جهنّم است و چه بد آرامگاهى است (18) للّذين: خبر مقدّم، محلا مرفوع و الحسنى: مبتداى مؤخّر، تقديرا مرفوع. لو: حرف شرط غير جازم. ما: اسم موصول، اسم (انّ) محلا منصوب. جميعا: حال. مع: مفعول فيه، ظرف مكان. اولئك: مبتدا، محلا مرفوع و جملهى لهم سوء الحساب: خبر (اولئك) محلا مرفوع. بئس: فعل ماضى براى ذمّ و المهاد: فاعل آن و مخصوص به ذمّ (هى: جهنّم) محذوف است.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 251