responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 263


15/ 16
و به يقين در آسمان برج‌هايى قرار داديم و آن را براى بينندگان بياراستيم (16)
15/ 17
و آن را از هر شيطان رانده‌شده‌اى محفوظ داشتيم (17)
15/ 18
مگر كسى كه استراق سمع كند [سخنى را دزديده بشنود] كه [در آن صورت نيز] شهابى روشن در پى او افتد (18) الّا: حرف استثناء، من: اسم موصول، مستثنى، محلا منصوب.
15/ 19
و زمين را گسترديم و در آن كوه‌هاى استوار افكنديم و در آن از هر چيزى موزون [زيبا و متناسب‌] رويانديم (19) الارض: مفعول به براى فعل محذوف بر اشتغال. موزون: صفت شى‌ء.
15/ 20
و در آن [زمين‌] براى شما و براى آنان [حيوانات و پرندگان و غيره ...] كه شما روزى‌دهنده‌ى آنان نيستيد، اسباب زندگى پديد آورديم (20) باء: حرف جرّ زايد، رازقين: خبر ليس، محلا منصوب و علامت جرّ آن (ياء) و (نون) عوض از تنوين در مفرد آن (رازقا) است.
15/ 21
و هيچ‌چيز نيست مگر آن كه گنجينه‌هاى آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازه‌ى معيّن فرونمى‌فرستيم (21) ان: حرف نفى، من: حرف جرّ زايد، شى‌ء: مبتدا، محلا مرفوع. الّا: هر دو حرف حصر. عندنا: خبر مقدّم، محلا مرفوع و نا: مضاف اليه.
15/ 22
و ما بادها را بارداركننده‌ى [درختان‌] فرستاديم و از آسمان آبى نازل كرديم، سپس شما را از آن سيراب ساختيم، در حالى كه شما خزانه‌دار آن نيستيد (22) لواقح: حال. كم: مفعول به، محلا منصوب، واو: حرف زايد اشباع. هاء: مفعول به، محلا منصوب. ما: ماء شبيه به ليس، انتم: اسم آن، محلا مرفوع و خازنين: خبر آن، محلا منصوب.
15/ 23
و به راستى ما هستيم كه زنده مى‌كنيم و مى‌ميرانيم و ما وارث [همه‌ى هستى‌] هستيم (23) نا: اسم انّ، محلا منصوب و جمله‌ى نحن نحيى: خبر انّ، محلا مرفوع. نحن: مبتدا، محلا مرفوع، و نحيى: خبر آن، محلا مرفوع.
15/ 25
و بى‌گمان پروردگار تو است كه خود، آنان را محشور مى‌گرداند، چرا كه او حكيم داناست (25) جمله‌ى هو يحشرهم: خبر انّ، محلا مرفوع. هو: مبتدا، محلا مرفوع. يحشرهم: خبر، محلا مرفوع.
15/ 26
و در حقيقت ما انسان را از گلى خشك [مثل سفال‌] برآمده از لجنى بدبو خلق كرديم (26)
15/ 27
و قبل از آن جن را از آتش سوزان بى‌دود خلق كرديم (27) الجان: مفعول به براى فعل محذوف بر اشتغال. قبل: اسم، مبنى، محلا مجرور.
15/ 28
و [ياد آر] زمانى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: «راستى من آفريننده‌ى بشرى از گلى خشك [مثل سفال‌] برآمده از لجنى بدبوام.» (28) اذ: اسم ظرفى، مفعول به براى فعل محذوف (اذكر). بشرا: مفعول به اسم فاعل (خالق).
15/ 29
«پس وقتى كه [اندام‌] او را آراستم و در آن از روح خود دميدم پيش او سجده‌كنان بيفتيد.» (29) ساجدين: حال، علامت نصب آن (ياء) و (نون) عوض از تنوين در مفرد آن (ساجدا) است.
15/ 30
آن‌گاه فرشتگان همگى با هم سجده كردند (30) كلّ: تاكيد معنوى براى ملائكه. هم:
مضاف اليه، محلا مجرور. اجمعون: تاكيد معنوى دوّم براى ملائكه.
15/ 31
مگر ابليس كه از اين كه با سجده‌كنندگان باشد خوددارى كرد (31) ابليس: مستثنى. ابى:
فعل ماضى. مع: مفعول فيه، ظرف مكان.

نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 263
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست