نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 270
16/ 27 سپس [خداوند] روز قيامت آنان را خوار سازد و گويد: «شريكانم كجايند كه شما دربارهى آنان [با پيامبران و موحّدان] مناقشه مىكرديد؟» كسانى كه علم داده شدهاند، گويند: «قطعا امروز خوارى و عذاب بر كافران است.» (27) اين: اسم استفهام، مفعول فيه، ظرف مكان، محلا منصوب. شركاى: مبتداى مؤخّر، تقديرا مرفوع، و خبر مقدّمش محذوف است و ياء: مضاف اليه، محلا مجرور. الّذين: صفت شركاء، محلا مرفوع. 16/ 28 همان كسانى كه فرشتگان جانشان را مىگيرند در حالى كه [با كفر و كردار بد] بر خود ستمگر بودهاند. پس سر تسليم فرودآرند كه ما هيچ كار بدى انجام نمىداديم. آرى، به يقين خداوند به آن چه عمل مىكرديد، داناست (28) ظالمى: حال از ضمير (هم)، علامت نصب آن (ياء) است. ماء: حرف نفى. بلى: حرف اضراب. 16/ 29 پس از درهاى دوزخ درآييد كه جاودانه در آن بمانيد، و به راستى جايگاه متكبّران چه بد است. (29) خالدين: حال از فاعل (ادخلوا)، علامت نصب (ياء) و (نون) عوض از تنوين در مفرد آن (خالدا) است. لام: حرف تاكيد، مثوى: فاعل، تقديرا مرفوع. 16/ 30 و به كسانى كه تقوا پيشه كردهاند، گفته شود: «پروردگارتان چه نازل كرد؟» گويند: «خير [نازل كرد].» براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كردهاند، نيكى است، و مسلما سراى آخرت بهتر است، و سراى متّقيان چه نيكوست (30) جملهى انزل ربّكم: نايب فاعل، محلا مرفوع. خيرا: مفعول به براى فعل محذوف (انزل خيرا) حسنه: مبتداى مؤخّر. لام: هر دو لام تاكيد. 16/ 31 [آن سرا] بهشتهاى جاودانى كه در آن داخل شوند از زير [درختان] آن رودها روان است، آنجا هر چه خواهند بر آنان هست. خداوند به اين سان به متّقيان جزا بخشد (31) جنّات: خبر براى مبتداى محذوف (هى)، عدن: مضاف اليه، ما: اسم موصول، مبتدا، محلا مرفوع. كذلك: جارّ و مجرور، اسم اشاره، مفعول مطلق عاملش (يجزى) محلا منصوب. 16/ 32 فرشتگان به كسانى كه در حال پاكى جانشان را مىگيرند گويند: «سلام بر شما! به خاطر آن چه انجام مىداديد به بهشت وارد شويد.» (32) طيّبين: حال از ضمير (هم) 16/ 33 آيا [كافران] انتظارى جز اين دارند كه فرشتگان [مرگ] به نزد آنان آيند يا فرمان [عذاب] پروردگارت دررسد؟ كسانى كه قبل از آنان بودند نيز بدين سان كردند، و خداوند به آنان ستم نكرد ولى آنان بر خودشان ستم مىكردند (33) هل: حرف استفهام در معنى منفى. الّا: حرف حصر. كذلك: جارّ و مجرور، اسم اشاره، مفعول مطلق، عاملش (فعل) محلا منصوب. لكن: حرف استدراك. جملهى يظلمون: خبر كانوا، محلا منصوب. 16/ 34 پس كيفر آن چه انجام داده بودند به ايشان رسيده، و آن چه [از عذابهاى الهى] به ريشخندش گرفته بودند، بر آنان فرودآمد (34) جملهى يستهزءون: خبر كانوا، محلا منصوب.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 270