نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 286
17/ 39 اين [احكام] از آن حكمتهاست كه پروردگارت به تو وحى كرده است، و با خداوند خدايى ديگر را قرار مده، كه ملامت زده و راندهشده در جهنّم در افكنده شوى (39) ذلك: اسم اشاره، مبتدا، محلا مرفوع. ممّا- من: حرف جرّ+ ما: اسم موصول، محلا مجرور. آخر: صفت (الها). ملوما و مدحورا: هر دو حال است. 17/ 40 آيا پروردگارتان شما را به داشتن پسران برگزيده است و خود از فرشتگان دخترانى برگرفته است؟ واقعا شما سخنى بزرگ مىگوييد (40) لام: مزحلقه براى تاكيد. 17/ 41 و به راستى ما در اين قرآن سخنهاى گوناگون بيان كردهايم تا پند پذيرند، در حالى كه آنان را جز نفرت نمىافزايد (41) واو: واو قسم، لام: لام جواب، قد: قد تحقيق. القرآن: بدل از (هذا) لام: لام تعليل مقدّر به (ان) ناصبه. الّا: حرف حصر، نفورا: مفعول به دوّم. 17/ 42 [اى پيامبر! به مشركان] بگو: «اگر چنان كه مىگويند، با او خدايانى بود، در آن صورت حتما به سوى [خداوند] صاحب عرش راهى مىجستند (42) لو: حرف شرط غير جازم. مع: مفعول فيه، ظرف مكان و هاء: مضاف اليه، محلا مجرور. اذا: حرف جواب. لام: لام جواب شرط. 17/ 43 و او منزّه است و از آن چه مىگويند بسى فراتر است (43) سبحان: مفعول مطلق براى فعل محذوف (اسبّح)، هاء: مضاف اليه، محلا مجرور. علوا: مفعول مطلق و كبيرا: صفت آن. 17/ 44 آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كه در آنهاست براى او تسبيح مىكنند، و هيچچيز نيست مگر آن كه به همراه ستايش او تسبيح مىكنند، ولى شما تسبيح آنان را نمىفهميد، به راستى كه او بردبار آمرزگار است (44) ان: حرف نفى، الّا: حرف حصر. لكن: حرف استدراك. جملهى كان حليما غفورا: خبر (انّ) محلا مرفوع. 17/ 45 و چون قرآن بخوانى، بين تو و بين كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، حجابى پوشيده [ناپيدا] قرار دهيم (45) الّذين: اسم موصول، مضاف اليه، محلا مجرور. 17/ 46 و بر دلهاى آنان پردههايى نهادهايم كه آن را نفهمند، و در گوشهايشان سنگينىاى [نهادهايم]، و چون در قرآن پروردگارت را به يگانگى ياد كنى با نفرت پشت مىكنند (46) ان: حرف نصب و مصدرى. نفورا: حال. 17/ 47 آنگاه كه [مشركان] به تو گوش مىدهند، ما به آن چه گوش فرا مىسپارند، داناتريم و نيز آنگاه كه آنان نجوا مىكنند آن دم كه ستمگران گويند: «شما جز از مردى جادو زده پيروى نمىكنيد.» (47) اذ: هر سه مفعول فيه. ان: حرف نفى، الّا: حرف حصر. رجلا: مفعول به. 17/ 48 بنگر كه چگونه بر تو مثلها زدند! و گمراه شدند. پس نمىتوانند راهى بيابند (48) كيف: اسم استفهام، حال، محلا منصوب. سبيلا: مفعول به. 17/ 49 و [كافران] گفتند: «آيا وقتى كه ما استخوانهاى [پوسيده] و خاك گشتيم آيا واقعا ما با آفرينشى جديد برانگيخته مىشويم؟» (49) رفاتا: معطوف به خبر (كنّا). خلقا: مفعول مطلق.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 286