responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 313


20/ 13
«و من تو را برگزيدم، پس به آن چه وى مى‌شود گوش فرا دار.» (13)
20/ 14
«همانا خداوندم كه جز من هيچ خدايى نيست، پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز را برپادار.» (14) ياء: اسم (انّ) محلا منصوب. انا: تاكيد آن، محلا منصوب. اللّه: خبر (انّ) و جمله‌ى لا اله الّا انا: خبر دوّم (انّ) لا: حرف نفى جنس، اله: اسم آن و خبرش (موجود) محذوف است. الّا: حرف استثناء و انا: بدل از خبر محذوف، محلا مرفوع.
20/ 15
«به يقين قيامت فرارسنده است، مى‌خواهم [وقت‌] آن را پنهان بدارم تا هر كسى به آن چه مى‌كوشد جزا يابد.» (15) اكاد: فعل مضارع ناقص و ضمير مستتر (انا) اسم آن و جمله‌ى اخفيها: خبر آن، محلا منصوب. لام: لام تعليل مقدّر به (ان) ناصبه. كلّ: نايب فاعل.
20/ 16
«پس هرگز نبايد كسى كه به آن ايمان ندارد و از هوس خود پيروى مى‌كند، تو را از آن [ايمان‌] بازدارد كه به هلاكت افتى.» (16)
20/ 17
«و اى موسى! آن در دست راست تو چيست؟» (17) ما: اسم استفهام، مبتدا، محلا مرفوع.
تلك: اسم اشاره، خبر، محلا مرفوع.
20/ 18
گفت: «اين عصاى من است كه بر آن تكيه مى‌كنم و با آن براى گوسفندانم برگ فرومى‌ريزم و حوائجى ديگر براى من در آن هست.» (18) لى: خبر مقدّم، محلا مرفوع. اخرى: صفت (مآرب) محلا مرفوع.
20/ 19
فرمود: «اى موسى! آن را [به زمين‌] بيفكن.» (19)
20/ 20
پس آن را بيفكند، و ناگهان آن مارى شد كه [به هر سويى‌] مى‌شتافت (20) اذا: فجائيّه.
20/ 21
فرمود: «آن را بگير و مترس، آن را به صورت اوّلينش بازخواهيم‌گرداند.» (21) الاولى:
صفت (سيرتها)، تقديرا منصوب.
20/ 22
«و دستت را به گريبانت ببر، تا سپيد و روشن بدون هيچ گزند (پيسى) بيرون آيد كه [اين نيز] معجزه‌اى ديگر است.» (22) بيضاء: حال از فاعل (تخرج) و آية: حال دوّم.
20/ 23
«تا از معجزات بزرگ خود به تو بنماييم.» (23)
20/ 24
«به سوى فرعون برو كه او سركشى كرده است.» (24)
20/ 25
گفت: «اى پروردگار من! سينه‌ام را برايم گشاده گردان.» (25) ربّ: مناداى مضاف، تقديرا منصوب و ياء: مضاف اليه، محلا مجرور و براى تخفيف از آخر آن حذف شده است. صدرى:
مفعول به، تقديرا منصوب، ياء: مضاف اليه، محلا مجرور.
20/ 26
«و كارم را برايم آسان كن.» (26)
20/ 27
«و از زبانم گره بگشا.» (27)
20/ 28
«تا سخنم را بفهمند.» (28) يفقهوا: فعل مضارع مجزوم، جواب طلب. علامت جزم آن حذف (نون) است.
20/ 29
«و از خاندانم دستيارى برايم بگمار.» (29)
20/ 30
«هارون برادرم را.» (30)
20/ 31
«پشتم را با او استوار ساز.» (31)
20/ 32
«و او را در كارم شريك گردان.» (32)
20/ 33
«تا تو را بسيار تسبيح كنيم.» (33) كى: حرف نصب و مصدرى. كثيرا: جانشين مفعول مطلق (نسبّحك تسبيحا كثيرا)
20/ 34
«و تو را بسيار ياد كنيم.» (34)
20/ 35
«به يقين تو به حال ما بينايى.» (35) بصيرا: خبر (كان)
20/ 36
فرمود: «اى موسى! خواسته‌ات برايت داده شد.» (36)
20/ 37
«و به راستى ما بار ديگر بر تو منّت نهاده‌ايم.» (37) مرّة: جانشين مفعول مطلق.

نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 313
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست