2/ 17 مثل آنان مانند مثل كسانى است كه آتشى افروختند، پس چون پيرامونشان را روشن كرد، خداوند نورشان را برد و در تاريكىهايى كه نمىبينند، رهايشان كرد (17) الّذى: مضاف اليه، محلا مجرور. لمّا: مفعول فيه، ظرف زمان. 2/ 18 ناشنوايانند، لالانند، كورانند. پس به راه نمىآيند (18) صم و بكم و عمى: هر سه مورد خبر است براى مبتداى (هم) محذوف. 2/ 19 يا مانند بارانى سخت كه از آسمان فرودآيد كه در آن تاريكىها و رعد و برقى است، آنها انگشتان خويش را از صداى صاعقهها، از ترس مرگ در گوشهايشان مىكنند. ولى خداوند بر كافران چيره است (19) كصيب: جارّ و مجرور، محلا مرفوع خبر براى مبتداى (مثلهم) محذوف. فيه: جارّ و مجرور، محلا مرفوع، خبر مقدّم. حذر: مفعول له. 2/ 20 نزديك است كه برق چشمانشان را بربايد. هرگاه بر آنان روشنى بخشد، در آن پيش روند، و چون بر ايشان تاريكى افكند، بايستند. و اگر خداوند مىخواست، گوش و چشمانشان را از بين مىبرد. قطعا خداوند بر هر چيزى تواناست (20) يخطف ...: خبر يكاد، محلا منصوب. كلّما: مفعول فيه، ظرف زمان. لو: حرف شرط غير جازم. ل: لام جواب شرط. 2/ 21 هان! اى مردم! پروردگارتان را، كه شما و پيشينيانتان را آفريده است، بپرستيد، تا پرهيزگار شويد (21) اى: مناداى نكرهى مقصوده، مبنى بر ضم غير مضاف. هاء: حرف تنبيه، محلى از اعراب ندارد. النّاس: بدل از اى. الّذى: صفت ربّ. كم: اسم لعلّ، محلا منصوب. تتقون: خبر لعلّ، محلا مرفوع. 2/ 22 آن كه زمين را فرشى و آسمان را سر پناهى براى شما قرار داد، و از آسمان آبى فروفرستاد. پس با آن آب، از ميوهها براى شما رزقى برآورد. پس در حالى كه خود مىدانيد، براى خداوند همتايانى قرار ندهيد (22) الّذى: بدل (از الّذى خلقكم) فراشا: مفعول به دوّم. لا: حرف نهى. و: واو حاليّه. 2/ 23 و اگر از آن چه بر بندهى خويش نازل كردهايم در ترديد هستيد- اگر راست مىگوييد- پس سورهاى مانند آن بياوريد و جز خداوند گواهانتان را فراخوانيد (23) ممّا:- من+ ما: جارّ و محلا مجرور. صادقين: خبر كنتم. 2/ پس اگر نكرديد- و هرگز نمىتوانيد كرد- از آتشى كه هيزمش مردمان و سنگهاست [و] براى كافران آماده شده است، بپرهيزيد (24) ان: حرف شرط. لم: از حروف جازمه. تفعلوا: فعل مجزوم، علامت جزم آن حذف (نون). لن: از حروف ناصبه. تفعلوا: فعل منصوب، علامت نصب آن حذف (نون) الّتى: صفت النّار. النّاس: خبر. اعدت: فعل مجهول، نائب فاعل آن ضمير مستتر (هى) است.