responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 43


2/ 257
خداوند سرپرست كسانى است كه ايمان آورده‌اند، ايشان را از تاريكى‌ها به سوى روشنايى به در مى‌برد و آنان كه كفر ورزيده‌اند سرورانشان طاغوت [ستمگران و عصيانگران‌] است كه ايشان را از روشنايى به سوى تاريكى‌ها به در مى‌برند. آنان اهل آتش‌اند كه خود در آن جاودانه مى‌مانند (257) ولىّ: خبر و الّذين: اسم موصول، مضاف اليه، محلا مجرور. اولئك: مبتدا، محلا مرفوع. هم: مبتدا، محلا مرفوع.
2/ 258
آيا خبر نيافتى از [احوال‌] آن‌كس كه خداوند به او [نمرود] پادشاهى داده بود، با ابراهيم درباره‌ى پروردگار او ستيزه مى‌كرد؟ آن‌گاه كه ابراهيم گفت: «پروردگار من كسى است كه زندگى مى‌بخشد و مى‌ميراند.» [نمرود] گفت: «من [نيز] زندگى مى‌بخشم و مى‌ميرانم.» ابراهيم گفت:
«خداوند خورشيد را از جانب مشرق بر مى‌آورد تو آن را از جانب مغرب برآور.» پس آن‌كس كه كفر ورزيده بود مبهوت ماند و خداوند قوم ستمكار را هدايت نمى‌كند (258) تر: فعل مضارع مجزوم، علامت جزم حذف حرف علّه (ياء) است و ضمير مستتر (انت) فاعل آن است.
الملك: مفعول به دوّم. الّذى: هر سه مورد اسم موصول، مورد اوّل محلا مجرور، دوّم خبر، محلا مرفوع. سوّم فاعل، محلا مرفوع.
2/ 259
يا [احوال‌] مانند آن‌كس [عزير] كه بر شهرى گذر كرد كه سقف‌ها و ديوارهايش فروريخته بود، [با خود] گفت: «خداوند چگونه [مردم‌] اين [قريه‌] را بعد از مرگشان زنده مى‌كند؟» آن‌گاه خداوند او را صدسال ميراند سپس او را برانگيخت. [آن ملك‌] گفت: «چقدر درنگ كرده‌اى؟» گفت: «يك روز يا بخشى از روز را درنگ كرده‌ام.» گفت: «بلكه صدسال درنگ كرده‌اى، به خوردنى و نوشيدنى خود بنگر كه تغيير نكرده است و به دراز گوش خود بنگر [كه استخوان‌هايش متلاشى شده است!] و ما تو را نشانه‌ى [عبرتى‌] براى مردم قرار مى‌دهيم و به استخوان‌ها بنگر كه چگونه آن‌ها را پيوند مى‌دهيم، سپس بر آن‌ها گوشت مى‌پوشانيم.» پس آن‌گاه كه [قدرت الهى‌] براى او آشكار شد، گفت: «مى‌دانم كه خداوند بر هر چيزى تواناست.» (259) او: حرف عطف. هى: مبتدا، محلا مرفوع. انّى: به معنى كيف، حال، تقديرا منصوب.
مائة: مفعول فيه، ظرف زمان و عام: مضاف اليه، (هر دو مورد) كم: اسم استفهام، مفعول فيه، ظرف زمان. يوما: مفعول فيه، ظرف زمان. آية: مفعول به دوّم. كيف: اسم استفهام، حال، محلا منصوب. لحما: مفعول به دوّم.

نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 43
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست