100/ 10 و آنچه در سينههاست آشكار شود (10) ما: اسم موصول، نايب فاعل، محلا مرفوع. 100/ 11 بىشك پروردگارشان در چنين روز از [احوال] آنان نيك آگاه است (11) لام: لام مزحلقه براى تاكيد. 101. [سورهى قارعه (كوبنده) مكّى، 11 آيه] به نام خداوند بخشندهى مهربان 101/ 1 آن حادثهى كوبنده (1) القارعة: مبتدا 101/ 2 آن حادثهى كوبنده چيست؟ (2) ما: هر سه مورد اسم استفهام، مبتدا، محلا مرفوع. القارعة: خبر آن، و جملهى ما القارعه: خبر براى (القارعه) محلا مرفوع. 101/ 3 و تو چه دانى كه آن حادثهى كوبنده چيست؟ (3) 101/ 4 روزى كه مردم همانند پروانههاى پراكنده باشند (4) 101/ 5 و كوهها همانند پشمهاى رنگين حلاجى شده باشند (5) 101/ 6 امّا هركس ترازوهايش سنگين آيد (6) امّا: حرف شرط و تفصيل، من: اسم موصول، مبتدا، محلا مرفوع. 101/ 7 او در زندگى پسنديده است (7) 101/ 8 و امّا هركس ترازوهايش سبك آيد (8) 101/ 9 جايگاهش دوزخ است (9) 101/ 10 و تو چه دانى كه آن چيست؟ (10) ما: هر دو مورد اسم استفهام، مبتدا، محلا مرفوع. هى: خبر، محلا مرفوع و هاء: هاء سكت است. 101/ 11 آتشى سوزان است (11) نار: خبر براى مبتداى محذوف (هى) 102. [سورهى تكاثر (افزون طلبى) مكّى، 8 آيه] به نام خداوند بخشندهى مهربان 102/ 1 افزون طلبى شما را غافل ساخت (1) 102/ 2 تا آن كه به ديدار قبرها رسيديد (2) حتّى: حرف جرّ و غايت. 102/ 3 چنين نيست، به زودى بدانيد (3) كلّا: حرف ردع (منع كردن)، سوف: حرف استقبال. 102/ 4 باز چنين نيست، به زودى بدانيد (4) 102/ 5 چنين نيست، اگر با علم اليقين بدانيد، (5) لو: حرف شرط غير جازم. 102/ 6 قطعا دوزخ را ببينيد (6) لام: لام قسم براى قسم مقدّر. نون: نون تاكيد ثقيله. 102/ 7 سپس آن را با عين اليقين ببينيد (7) عين: جانشين مفعول مطلق. 102/ 8 سپس در چنين روز دربارهى نعمتها از شما پرسش شود (8)