103. [سورهى عصر، مكّى، 3 آيه] به نام خداوند بخشندهى مهربان 103/ 1 قسم به روزگار (1) واو: واو قسم. 103/ 2 كه به راستى انسان در زيانكارى است (2) لام: لام مزحلقه براى تاكيد. 103/ 3 مگر كسانى كه ايمان آوردهاند و اعمال شايسته انجام دادهاند و همديگر را به حق سفارش كردهاند، و نيز همديگر را به صبر توصيه كردهاند (3) الّا: حرف استثنا، الّذين: اسم موصول، مستثنى، محلا منصوب. 104. [سورهى همزه (نكوهشگر) مكّى، 9 آيه] به نام خداوند بخشندهى مهربان 104/ 1 واى بر هر نكوهشگر طعنهزن! (1) ويل: مبتدا، لكلّ: جارّ و مجرور، خبر، محلا مرفوع. همزة: مضاف اليه، لمزة: تاكيد لفظى. 104/ 2 همان كسى كه مالى جمع آورد و آن را شمرد (2) الّذى: بدل از (كلّ) محلا مجرور. 104/ 3 گمان مىكند كه همانا مالش او را جاودانه مىدارد (3) جملهى اخلده: خبر براى (انّ) محلا مرفوع. 104/ 4 چنين نيست، بىگمان به درون حطمه [در هم شكننده] انداخته شود (4) 104/ 5 و تو چه دانى كه آن حطمه [در هم شكننده] چيست؟ (5) ما: هر دو مورد اسم استفهام، مبتدا، محلا مرفوع. 104/ 6 آن، آتش سوزان خداست (6) نار: خبر براى مبتداى (هى) محذوف. 104/ 7 همانكه بر دلها چيره گردد (7) الّتى: اسم موصول، صفت دوّم براى (نار) محلا مرفوع. 104/ 8 بدون شك آن [آتش] بر ايشان [كافران] افروخته شده (8) 104/ 9 در ستونهايى طولانى (9) 105. [سورهى فيل، مكّى، 5 آيه] به نام خداوند بخشندهى مهربان 105/ 1 آيا نديدى كه پروردگارت با گروه فيل سواران [لشكر ابرهه] چه رفتار كرد؟ (1) كيف: اسم استفهام، حال، عاملش (فعل) محلا منصوب. 105/ 2 آيا نيرنگ آنان را تباه نگردانيد؟ (2) 105/ 3 و بر سر آنان پرندگانى گروه گروه فرستاد (3) ابابيل: صفت براى (طيرا) 105/ 4 كه سنگهايى از سنگ سخت بر آنان فروافكندند (4) 105/ 5 سر انجام [خداوند] آنان را همانند برگ كاه جويده شده گرداند (5)