responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 78


4/ 7
براى مردان از آن چه پدر و مادر و خويشاوندان باقى مى‌گذارند، سهمى است و براى زنان نيز از آن چه پدر و مادر و خويشاوندان باقى مى‌گذارند، سهمى است، چه آن [مال‌] اندك باشد چه بسيار، سهم هركس معيّن است (7) للرّجال: جارّ و مجرور، خبر مقدّم، محلا مرفوع.
الوالدان: فاعل، علامت رفع آن (الف) است. نصيبا: حال از فاعل قلّ يا كثر. مفروضا: صفت آن.
4/ 8
و هرگاه كه خويشاوندان و يتيمان و بينوايان [غير از وارثان‌] بر سر تقسيم [ارث‌] حاضر آيند، از آن [ميراث‌] به آنان نيز روزى بخشيد و به آن‌ها سخنى پسنديده بگوييد (8) اولو:
فاعل، علامت رفع آن (واو) است، القربى: مضاف اليه، تقديرا مجرور.
4/ 9
و كسانى كه اگر پس از خود فرزندانى ناتوان باقى گذارند، بر ايشان نگرانند بايد خود [از ستمگرى‌] بترسند، پس از خداوند هم پروا كنند و سخنى سنجيده بگويند (9) الّذين: اسم موصول، فاعل، محلا مرفوع. لو: حرف شرط غير جازم.
4/ 10
در واقع، آنان كه اموال يتيمان را به ستم مى‌خورند جز اين نيست كه آتشى در شكم‌هاى خود مى‌خورند و به زودى به آتشى افروخته در خواهند آمد (10) ظلما: مفعول له. سعيرا:
مفعول به.
4/ 11
خداوند درباره‌ى فرزندانتان به شما سفارش مى‌كند كه [در ميراث‌] سهم پسر برابر سهم دو دختر باشد و اگر [وارثان دو دختر يا] بيش از دو دختر باشند، سهم آن‌ها دو سوّم ميراث است و اگر يك دختر باشد، سهم او نصف ميراث است و در صورتى كه [متوفّى‌] فرزندى داشته باشد، براى هريك از پدر و مادرش يك ششم ميراث است، و اگر فرزند نداشته باشد و فقط پدر و مادرش از او ارث برند، در اين صورت براى مادرش يك سوّم [و دو سوّم باقى مانده براى پدر] است. و اگر او [متوفّى‌] برادرانى داشته باشد، آن‌گاه سهم مادرش يك ششم است.
[البتّه اين تقسيم ميراث‌] بعد از عمل به وصيّتى است كه او به آن سفارش كرده است يا پرداخت وامى [كه داشته باشد] شما نمى‌دانيد كه پدرانتان و فرزندانتان كدامشان براى شما سودمندترند. [اين احكام قرآن‌] فريضه‌ى الهى است، به راستى خداوند داناى حكيم است (11) مثل: مبتداى مؤخّر. فوق: مفعول فيه، ظرف مكان. ثلثا: مبتداى مؤخّر، علامت رفع آن (الف) است. ما: اسم موصول، مضاف اليه محلا مجرور است. لابوى: جارّ و مجرور، علامت جرّ آن (ياء) است. ابوا: فاعل، علامت رفع آن (الف) است. جمله‌ى لا تدرون: خبر آباء، محلا مرفوع. اىّ: اسم موصول، مفعول به، محلا منصوب. نفعا: تمييز. فريضة: نائب از مفعول مطلق (فرض اللّه ذلك فريضة)

نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 78
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست