نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ياسرى، محمود جلد : 1 صفحه : 430
15- براى «طايفه سبا» در زمينى كه مسكن ايشان بود در يمن، علامت و نشانهاى از قدرت خدا بود كه در طول شهر دو باغ از طرف راست و چپ مىنمود. (آن باغها بىنهايت آباد و پر نعمت بود. و شهر «سبا» سيزده آبادى بود كه در هر يك، پيغمبرى مردم را دعوت مىنمود.) و مىگفت: بخوريد از روزى پروردگار خود و شكر كنيد او را كه شهرتان پر نعمت و پاكيزه و پروردگارتان با مغفرت و آمرزنده است. 16- پس روى گردانيدند اهل سبا از خدا و فرستاديم بر ايشان سيل مهيب متمرّدى كه ويران كرد مساكن و مزارع و باغات ايشان را. و داديم به ايشان بدل از آن دو باغ، دو باغى ديگر كه ميوههايش بد طعم و تلخ بود. و درخت شور «گز» و كمى از درخت «سدر» در آنها بود. 17- اين پاداش كه داديم ايشان را به كفران نعمتشان بود آيا جزا مىدهيم مگر ناسپاس را. 18- و ديگر از قصه سبا آنكه ميان اهل سبا و دهاتى كه بركت داديم در آنها كه دهات شهر شام است قرار داديم دهات معموره آشكار، كه از هر دهى، ده ديگر نمايان بود. به اندازه كرديم در آن دهات منازل را كه زحمت حمل آذوقه نكشند؛ چون از هر دهى تا ده ديگر نصف روز راه بود. و در هر ده، نعمت فراوان بود. گفته مىشد: سير كنيد در آن دهات شبها و روزها با امنيت از اذيت دشمن و زحمت درنده و يا راهزن. 19- گفتند: اى پروردگار ما! دورى انداز ميان منازل سفر ما كه بيابان باشد تا لذت مركب سوارى و راحله دارى يابيم؛ و ظلم كردند به خود از اين كفران. پس چنان ويران كرديم آن دهاتها را و متفرق نموديم اهل آنها را كه قضاياى ايشان را حكايت و سرگذشت كرديم. و پراكنده ساختيم ايشان را به هر پراكندگى؛ البته در اين قصه اهل سبا، آياتى است براى صبر كننده شكرگزار. 20- و محقق كرد بر اهل سبا شيطان گمان خود را (كه گفته بود: اولاد آدم را گمراه كنم) پس متابعت كردند او را مگر دستهاى از مؤمنين. 21- و نبود براى شيطان بر ايشان سلطنتى مگر براى آزمايش، تا بدانيم به حسب ظاهر آن را كه ايمان مىآورد به آخرت از آنكه در شك است. و پروردگار تو بر هر چيز نگهبان است. 22- بگو اى پيغمبر: بخوانيد خدايان خود را ببينيد كه مالك نيستند به قدر ذرهاى در آسمانها و نه در زمين. و نيست براى ايشان در آسمان و زمين شركتى با خدا. و نيست براى خدا از ايشان يارى و مددى.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ياسرى، محمود جلد : 1 صفحه : 430