نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ياسرى، محمود جلد : 1 صفحه : 514
24- و او خدايى است كه بازداشت دستهاى كفار مكه را از شما و دستهاى شما را از ايشان در وادى مكه كه در حديبيه جنگ را تبديل به صلح نمود بعد از اينكه غالب نمود شما را بر ايشان. (قريش چهل نفر بودند و به قولى هشتاد نفر، كه براى سوء قصد به پيغمبر فرستادند. پيغمبر امر فرمود: همه را گرفتند بعد آزادشان نمود.) و خدا به آنچه مىكنيد بيناست. 25- اهل مكه كه كفار بودند بازداشتند شما را از دخول مسجد الحرام و منع كردند شتران قربانى شما را از اينكه برسند به محل خود. و اگر نبودند در مكه مردان و زنان با ايمان كه ايمانشان را اطلاع نداشتيد مبادا كه در يورش به مكه زير پا گيريد ايشان را و هلاك شوند؛ پس برسد شما را از كشتن ايشان افسوس و اندوه، در حالتى كه بىعلم بوديد به احوال آنها. اگر چنين نبود شما را خدا با نصرت خود به سركوبى اهل مكه مىفرستاد؛ ولى امر به يورش تأخير افتاد تا داخل كند در رحمت خود هر كه را خواهد. اگر جدا شده بودند مؤمنان از كفار كه معلوم بود كدامند، عذاب مىكرديم كفار اهل مكه را به شمشيرهاى شما عذابى دردناك. 26- و چون كفار در دلهاى خود حميّت جاهليت را قرار دادند، (چون راضى نشدند در صلح نامه حديبيه «بسم اللَّه» و نام پيغمبر را به وصف «رسول اللَّه» نويسند و مؤمنين از اين برآشفتند)؛ پس فرستاد خدا آرام و سكون خود را بر پيغمبر خود و بر مؤمنين و ملازم نمود به ايشان كلمه تقوا را كه كلمه «لا إله الا اللَّه» است، كه به آن استوار باشند. و مؤمنين سزاوارتر به آن كلمه، و اهل آن كلمه بودند. و خدا به هر چيزى داناست. 27- و راست گفت خدا به رسول خود خواب او را. (در خواب پيغمبر فتح مكه و ورود مسلمانان را در مسجد الحرام ديده بود.) داخل شويد بعد از اين در مسجد الحرام ان شاء اللَّه كه ايمن باشيد، از دشمن. و تراشيده باشيد سرهاى خود را، و ناخن و موى خود را چيده باشيد، كه بعد از انجام اعمال حج از احرام درآييد. و نترسيد از كسى؛ مى داند خدا آنچه را كه نمىدانيد شما. پس براى شما مقدر كرد سواى اين فتح، فتحى نزديكتر، كه آن فتح خيبر است. 28- اوست آن خدايى كه فرستاد رسول خود را به راهنمايى و دين حق كه اسلام است تا اينكه ظاهر و هويدا كند و غلبه دهد دين اسلام را بر ساير دينها همگى. و بس است خدا براى گواه بودن.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ياسرى، محمود جلد : 1 صفحه : 514