آنچه كه خداوند براى شما باقى بگذارد و بركت بدهد خيلى بهتر است اگر ايمان داشته باشيد ولى چنانچه عصيان بورزيد من حافظ و نگهبان شما از عذاب خدا نميتوانم باشم (86) قوم بمسخره بشعيب گفتند آيا نماز تو بتو امر ميكند كه ما را از پرستش معبودهاى پدرانمان باز داشته و يا مانع شود كه ما بدلخواه خود تصرف در اموال خود نكنيم حقا تو مرد بردبار و رشيدى (يعنى تو سفيه و نادانى) (87) شعيب گفت اى مردم شما چه عقيدهاى درباره من داريد اگر من از طرف پروردگار خود داراى دليل و برهان روشن بوده و از پيشگاه حضرت احديت روزى پاك و پاكيزه برايم ميرسد نظر مخالفت با شما ندارم و اينكه شما را از بت پرستى و كم فروشى نهى ميكنم قصد و نيتم آنست كه تا حدود ميسور و آنچه توانايى دارم وضع شما را اصلاح نمايم و موفقيت من در اين مقصد عالى با خداست كه من باو توكل كرده و بدرگاه او پناه ميبرم (88)