گفتند بخدا قسم شما فهميدهايد كه ما اينجا نيامدهايم كه فساد برپا كنيم و ما دزد نيستيم (73) مامورين شاه گفتند اگر معلوم شد شما دروغ گفتهايد مجازات خائن و دزد چه خواهد بود؟ (74) گفتند كيفر آن كسى كه جام و پيمانه شاه در بار او كشف شود خود اوست كه ببندگان ملك درآيد و ما اين چنين ستمكاران را كيفر و مجازات مىكنيم (75) آن گاه شروع به تفتيش بارهاى برادران نمودند پيش از آنكه به بار بن يامين دست بزنند و سرانجام جام و پيمانه را از بار بن يامين خارج ساختند و اين تدبيرى بود كه ما بيوسف آموختيم تا بتواند برادر خود را بگروگان نگهدارى كند و امر را به برادران خود مشتبه سازد كه بدون اين تدبير شاه نميتوانست او را نزد خود بعنوان بازداشت نگهدارد و خدا اين را ميخواست و مقام و مرتبه هر كه را بخواهد بالا ميبرد و بالاتر از هر دانشمندى دانشمند ديگرى وجود دارد (76) در حضور يوسف گفتند اگر اين جوان سرقت نموده برادرى هم داشت كه سابقا مرتكب دزدى شده يوسف بروى خود نياورد و خشم خود را پنهان ساخت و خود را معرفى نكرده و حقيقت را آشكار نساخت و گفت شما بد مردمى هستيد و خدا از آنچه وصف مينمائيد بهتر آگاه ميباشد (77)