responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : بروجردى، محمدابراهيم    جلد : 1  صفحه : 419


برادران گفتند اى عزيز مصر اين جوان پدر پيرى دارد كه بشدت علاقمند باو است ما تقاضا داريم يكى از ما را بجاى او بازداشت نمائيد و ما شما را از نيكوكاران ميدانيم (78)
يوسف گفت معاذ اللَّه كه ما غير از آن كسى كه مال خود را نزد او يافته‌ايم ديگرى را بگيريم اگر چنين كنيم از ستمكاران خواهيم بود (79)
چون برادران از يوسف مايوس شدند و اميدى بنجات بنيامين باقى نماند با خود خلوت كرده برادر بزرگ (لاوى) گفت مگر نميدانيد كه پدرتان بنام خدا از ما تعهد گرفته بود و پيش از آن هم در مورد يوسف ما راه افراط پيموده و مقصر هستيم من از اين سرزمين خارج نميشوم تا از طرف پدرم اجازه و دستورى نرسد يا خداوند درباره‌ام حكم كند كه او بهترين فرمانروايانست (80)
(لاوى به برادرانش گفت) بسوى پدر برگرديد و بگوئيد اى پدر پسرت دزدى كرده (و باين سبب زندانى شد) و ما بغير از آنچه دانستيم گواهى نداريم و حافظ اسرار غيب نميباشيم (81)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : بروجردى، محمدابراهيم    جلد : 1  صفحه : 419
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست