responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : بروجردى، محمدابراهيم    جلد : 1  صفحه : 691


چون نزديك چاه آب شهر مدين رسيد جماعتى يافت كه مشغول آب دادن گوسفندهاى خود بودند در كنار آن جمعيت دو زن را مشاهده كرد كه گوسفند خود را از آب ميرانند موسى از ايشان پرسيد شما اينجا چه ميكنيد گفتند ما منتظريم ديگران گوسفندان خود را سيراب نموده آن گاه بگوسفندهاى خود آب بدهيم و پدر ما مرد سالخورده پيرى است (23)
موسى گوسفندهاى آن دو زن را سيراب كرد سپس در پناه سايه‌اى آرميده و پيش خود گفت پروردگارا من نيازمند لطف و خير تو هستم (24)
ناگاه يكى از آن دو زن با كمال وقار و حيا بطرف موسى آمده گفت پدرم ترا دعوت نموده كه اجرت زحمتى كه كشيده و گوسفند هاى ما را آب داده‌اى بتو بدهد همين كه موسى نزد پدر آن زنها رسيد و شرح حال خود را حكايت نمود شعب بموسى گفت ديگر ترس و وحشت نداشته باش كه از شر مردم ستمكار رهايى يافته‌اى (25)
يكى از آن دو دختر بپدرش گفت اى پدر چون اين شخص نيرومند و امين است او را اجير نما كه بهترين شخص براى خدمت است (26)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : بروجردى، محمدابراهيم    جلد : 1  صفحه : 691
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست