96- و چون بشارت دهنده آمد و پيراهن را بر چهره او افكند، بينا گشت؛ [و] گفت: مگر به شما نگفتم از [تدبير و قدرت] خدا چيزهايى مىدانم كه شما نمىدانيد؟! 97- گفتند: اى پدر، در مورد گناهانمان براى ما آمرزش بخواه كه خطاكار بودهايم. 98- گفت: از [درگاه] پروردگارم براى شما آمرزش خواهم خواست، كه او بس آمرزگار و مهربان است. 99- و چون [يعقوب و خانوادهاش] بر يوسف وارد شدند، پدر و مادرش را در كنار خود جاى داد و گفت: با امنيت به مصر درآييد، ان شاء اللَّه. 100- پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگان به خاطر او در حال ابراز فروتنى [به زمين] افتادند؛ آن گاه گفت: پدرم، اين تعبير خواب پيشين من است [1] كه پروردگارم آن را تحقق بخشيد؛ و آن گاه كه از زندان خارج كرد و شما را، پس از فتنهگرى شيطان ميان من و برادرانم، از صحرا [به اين منطقه] آورد، در حق من احسان [فراوان] كرد؛ بىگمان پروردگار من در هر موردى كه بخواهد باريك بين است؛ و اوست كه دانا و فرزانه است. 101- پروردگارا، فرمانروايىام بخشيدى و پيشبينى نتيجه رويدادها [و تعبير خوابها] را آموختى [2]؛ اى آفريننده آسمانها و زمين، تنها تو كارساز من در دنيا و آخرت [3] هستى؛ جان مرا در حال تسليم [در برابر خودت] [4] بگير و به شايستگان ملحق فرما. 102- اين [سرگذشت] از اخبار غيب است كه بر تو وحى مىكنيم؛ و هنگامى كه [آن برادران نابكار] دسيسهكنان همداستان شدند [5]، در كنارشان حضور نداشتى. 103- و [لى] بيشتر مردم هر چند تو اصرار داشته باشى، ايمان نمىآورند [6]. [1]- در رابطه با آيه 4 يوسف (همين سوره). [2]- نمونه آن را در آيات 41 و 47- 49 يوسف (همين سوره) ملاحظه فرماييد. [3]- كلمه «دنيا» 115 بار در قرآن وارد شده و كلمه «آخرت» دقيقاً به همين تعداد (115 بار) در قرآن آمده است (از كتاب اعجاز عددى قرآن كريم، نوشته عبد الرزاق نوفل، ترجمه مصطفى حسينى طباطبايى). [4]- با بخش پايانى آيه 71 انعام (6) مقايسه فرماييد. [5]- به آيات 15- 18 يوسف (همين سوره) توجه فرماييد. [6]- ابتدا به آيه 56 قصص (28) و بعد به آيه 50 همان سوره توجه فرماييد.