59- تنها تكذيب [و بىتوجهى] پيشينيان نسبت به معجزات [ى كه بر آنها عرضه شد]، ما را از عرضه معجزات [تازه] بازداشت؛ و [از جمله] معجزه شتر را در اختيار قوم ثمود قرار داديم كه مايه بصيرت بود [1]، ولى [به جاى تفكر و عبرت] درباره آن ستم روا داشتند [2]؛ در حالى كه ما، معجزات را تنها به منظور بيم دادن [و توجه] عرضه مىكنيم. 60- [به ياد داشته باش] آن گاه كه به تو گفتيم: پروردگارت بر همه مردم احاطه دارد و خوابى كه به تو نموديم [3] و درخت نفرين شده [زقوم] كه در قرآن آمده است [4]، تنها براى آزمايش مردم مقرر كرديم؛ و آنها را [از شرك و عصيان] مىترسانيم، ولى [اين هشدارها] تنها بر طغيانشان مىافزايد. 61- و [به ياد آر] زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: براى [بزرگداشت] آدم ابراز فروتنى كنيد، همه ابراز فروتنى كردند، جز ابليس؛ [كه] گفت: چگونه در برابر كسى كه از گل آفريدهاى ابراز فروتنى كنم!؟ 62- [آن گاه] گفت: آيا توجه دارى آن كس كه بر من كرامتش دادى [نژادى پستتر از من دارد] [5]؟! اگر تا روز رستاخيز مرا مهلت دهى، بر فرزندان او، جز اندكى [6]، مهار زنم. 63- [خدا] گفت: برو، جزاى [تو و] هر كه از آنها كه از تو پيروى كند، دوزخ است، در حالى كه جزاى كاملى است. 64- هر كه از آنها را كه بتوانى، با آواى خود تحريك كن و به يارى سواران و پيادگانت بر آنها نهيب بزن و در [نحوه اكتساب و خرج] اموال و [تربيت] فرزندانشان مشاركت داشته باش و آنها را با وعدهها سرگرم كن؛ و شيطان جز فريب و دروغ به آنان وعده نمىدهد. 65- بر بندگان [خاص] من سلطهاى نخواهى داشت [7]؛ و پروردگار تو به عنوان كارگزار كافى است. 66- پروردگار شماست كه كشتيها را در دريا براى شما مىراند تا از بخشايش او [روزى] بجوييد؛ براستى خدا نسبت به شما مهربان است. [1]- به آيه 73 اعراف (7) توجه فرماييد. [2]- ظلمى را كه روا داشتند، در آيات 77 اعراف (7)، 29 قمر (54) و 14 شمس (91) ملاحظه فرماييد. [3]- مفسران از قول ابن عباس نوشتهاند: اين رؤيا اشاره به خوابى است كه پيامبر در سال ششم هجرى كه عازم سفر حج بودند، ديد و به مردم بشارت داد كه در آينده نزديك با پيروزى بر قريش در نهايت آرامش وارد مسجد الحرام خواهيم شد. ولى در حديبيه مشكل پيش آمد و راه را بر آنها بستند كه مذاكرات منجر به صلح حديبيه شد و از همان جا بازگشتند. اما دو سال بعد فتح مكه با مسالمت تحقق يافت و آيه 27 فتح (48) نازل شد. اين تأخير دو ساله در تحقق رؤيا موجب شد مؤمنان در بوته آزمايش قرار گيرند و پارهاى از آنها باور خود را رها كرده، گرفتار شك و شبهه شدند. [4]- اشاره به «شجره زقوم» است كه در آيات 62- 66 صافات (37) و 43- 46 دخان (44) آمده است و پارهاى از مردم به جاى توجه و عبرت، آن را مورد استهزا قرار دادند كه درخت سبز چگونه در آتش مىرويد و همين عامل آزمايش آنها بود. قرينه اينكه شجره ملعونه همان «زقوم» است، اين است كه در مورد زقوم هم مثل همين جا، قرآن مىفرمايد: إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ (63 صافات). [5]- براى توجيه افزوده، به آيات 12 اعراف (7) و 33 حجر (15) توجه فرماييد. [6]- اين عده قليل در آيات 39 و 40 حجر (15) معرفى شدهاند. [7]- اين بندگان خاص در آيات 99 نحل (16) معرفى شدهاند؛ ضمناً در اين رابطه به آيات 200 و 201 اعراف (7) نيز توجه فرماييد.