responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : طاهرى قزوينى، على اكبر    جلد : 1  صفحه : 72


166- آنچه روز درگيرى دو سپاه [در احد] به شما رسيد، بنا به قانونمندى خدا بود [زيرا نافرمانى به شكست مى‌انجامد. روند جنگ چنين شد تا به خطاى خود پى ببريد] و تا مؤمنان [واقعى‌] را [كه ايستادگى كردند، خدا] مشخص نمايد،
167- و نيز دو رويان را معلوم گرداند كه [چون‌] به آنها گفته شد: بياييد در راه خدا جنگ كنيد و يا [از حريم خود] دفاع نماييد، گفتند: اگر جنگى را [به مصلحت‌] مى‌دانستيم، از شما پيروى مى‌كرديم؛ آنها در آن روز به كفر نزديكتر بودند تا ايمان، به زبان چيزهايى مى‌گويند كه در دل اعتقاد ندارند؛ و خدا بدانچه [در دل‌] نهفته مى‌دارند، آگاهتر است.
168- آنان كه [از جهاد] باز ايستادند، درباره برادران [مؤمن‌] خويش گفتند: اگر از ما اطاعت كرده بودند، كشته نمى‌شدند؛ بگو: اگر راست مى‌گوييد مرگ را از خود بازداريد.
169- كسانى را كه در راه خدا جان باخته‌اند، مرده مپندار، آنها [در بهشت‌] [1] زنده‌اند و در پيشگاه پروردگار خويش روزى داده مى‌شوند [2].
170- در حالى كه به آنچه خدا از بخشايش خود به آنها عطا كرده است، شادمانند، و براى [سرانجام‌] كسانى كه [راه‌] آنها را پى گرفته‌اند و [هنوز] به آنها نپيوسته‌اند، شادى مى‌كنند؛ چرا كه آنها ترس و اندوهى نخواهند داشت [3].
171- به نعمت و بخشايشى از [جانب‌] خدا و اينكه خدا پاداش مؤمنان را تباه نخواهد كرد، شادى مى‌كنند.
172- آنها كه پس از زخمى شدن [در نبرد احد، باز هم‌] دعوت خدا و پيامبر را [براى روبرو شدن مجدد با لشگر مشركان‌] اجابت كردند [4]؛ كسانى از آن جمع كه نيك رفتار و پرهيزكار باشند، پاداشى بزرگ خواهند داشت؛
173- همانها كه چون [گروهى از] مردم به ايشان گفتند كه: [سپاهى از] مردم [مكه‌] عليه شما بسيج شده‌اند، از آنها بترسيد، [اين سخن‌] بر ايمانشان افزود و گفتند: خدا ما را كافى است و نيكو كارگزارى است.

[1]- براى روشن‌تر شدن و توجيه افزوده، به نيمه دوم آيه 40 غافر (40) توجه فرماييد.
[2]- نقطه مقابل آنها كسانى‌اند كه وضعشان پس از مرگ در آيه 74 طه (20) توصيف شده است.
[3]- به آيات 82 و 127 انعام (6) و 27 و 28 فجر (89) توجه فرماييد.
[4]- در پايان جنگ احد لشگر فاتح ابو سفيان راه مكه را پيش گرفت. در بين راه، ابو سفيان از اينكه كار پيامبر و يارانش را يكسره نكرده است پشيمان شد و تصميم به مراجعت به مدينه گرفت تا پيامبر و باقيمانده قواى او را بكلى نابود سازد. اين خبر وقتى به مدينه رسيد، فوراً پيامبر دستور بسيج به لشگر احد داد و به مقابله ابو سفيان شتافت و در محلى به نام حمراء الاسد كه با مدينه 12 كيلومتر فاصله داشت اردو زد. وقتى خبر آمادگى قواى پيامبر براى مقابله به لشگر قريش رسيد ابو سفيان از تصور سرسختى نيروهاى مدينه دچار ترديد شد و به مكه بازگشت. پيامبر پس از سه روز توقف چون خبر انصراف ابو سفيان را شنيد، بدون درگيرى به مدينه بازگشت. دو آيه بعد نيز اشاره به همين داستان است.

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : طاهرى قزوينى، على اكبر    جلد : 1  صفحه : 72
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست