و دنبال آمدن آنها با عدم تشديد نشانه ادغام ناقص است، مانند: وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ. رَحِيمٌ وَدُودٌ. يا اخفاء، مانند: شِهابٌ ثاقِبٌ. سِراعاً ذلِكَ. بِأَيْدِي سَفَرَةٍ كِرامٍ پس تركيب دو حركت به منزله نهادن سكون بر حرف است. و دنبال هم آمدن آن دو به منزله عارى بودنش از آن است. حروف كوچك حروف متروكه در مصحفهاى عثمانى حروف واقعى است و تلفّظ به آنها واجب است، مانند: ذلِكَ الْكِتابُ. يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ. إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ. إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ. وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ. و دانايان ضبط اين نشانهها، اين حروف را به رنگ قرمز و به اندازه حروف اصلى مىنگاشتند، ولى چون اين كار در چاپ دشوار است، براى دلالت بر مقصود تنها به كوچك كردن آنها بسنده شده. و چون حرف متروك در كتابت اصلى بدلى داشته است، در تلفّظ به حرف ملحق اعتماد شده نه به بدل، مانند: الصَّلاةَ. الرِّبَوا. و نظير: وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ. فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً. پس اگر س زير صاد گذاشته شده است دلالت بر اين دارد كه تلفّظ با صاد مشهورتر است و اين تنها در لفظ الْمُصَيْطِرُونَ. آمده است. اين نشانه (آ) بالاى حرف علامت لزوم كشيدن (مدّ) آن بيش از مدّ اصلى طبيعى است، مانند: الم. الطَّامَّةُ. قُرُوءٍ. سِيءَ بِهِمْ. شُفَعاءَ. تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ. لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ. بِما أُنْزِلَ. بنا بر تفصيلى كه در فنّ تجويد دانسته مىشود. و اين نشانه براى دلالت بر الف حذف شده بعد از الف نوشته شده به كار نمىرود مثل آمنوا، چنان كه در بسيارى از مصحفها به طور غلط نهاده شده بلكه ءامنوا با همزه و الف بعدش نوشته مىشود. دايره تزيينى كه در درون آن شماره هست نشانه پايان آيه و شماره آن آيه در آن سوره است مانند: إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ (1) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ (2) إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ (3) و هميشه در پايان آيه گذاشته مىشود نه اوّل آن. اين نشانه () علامت آغاز جزء يا حزب و نصف يا ربع آن است.