خطّ افقى بالاى كلمه علامت موجب سجده است. اين نشانه () بعد از كلمه دلالت بر جاى سجده دارد، مانند: وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ (49) يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ؟ (50). نقطه درون خالى به شكل () زير راء در آيه: بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها. علامت ميل دادن فتحه به كسره و ميل دادن الف به ياء است. نقطه ياد شده در بالا و انتهاى ميم و كمى پيش از نون مشدّد در آيه: ما لَكَ لا تَأْمَنَّا عَلى يُوسُفَ. نشانه اشمام است يعنى ساكن كردن و بهم آوردن دو لب مثل كسى كه مىخواهد ضمّه را تلفّظ كند، و اين اشاره است به آنكه حركت حذف شده ضمّه بوده است (بدون آنكه در خواندن و تلفّظ اثرى براى آن پديدار شود). نقطه گرد ميان پر (0) بالاى همزه دوم در آيه: ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ. نشانه تسهيل آن بين همزه و الف است. حرف سين بالاى حرف آخر در برخى كلمات نشانه سكتهاى كوتاه بدون تنفّس بر آن حرف در حال وصل به بعدش مىباشد. و نيز بنا بر قول عاصم در الف عِوَجاً در سوره كهف، و الف مَرْقَدِنا در سوره يس، و نون مَنْ راقٍ در سوره قيامت، و لام بَلْ رانَ در سوره مطفّفين. الحاق واو كوچك بعد از هاء ضمير مفرد غايب وقتى مضموم باشد نشانه اتّصال اين هاء در حال وصل به واو، و الحاق ياء كوچك بعد از هاء ضمير مذكور هر گاه مكسور باشد نشانه اتّصال اين هاء در حال وصل به ياء مىباشد. و اين هر دو نوع از قبيل مدّ طبيعى است هر گاه بعد از آن همزه نباشد، كه به مقدار دو حركت كشيده مىشود مانند: إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصِيراً و هر گاه بعد از آن همزه باشد از قبيل مدّ منفصل است و بر آن علامت مدّ گذاشته مىشود و به اندازه چهار يا پنج حركت كشيده مىشود مانند اين آيه: وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ.