اى مردم (مشرك كافر) مثلى زده شده بدان گوش فرا داريد (تا حقيقت حال خود بدانيد): آن بتهاى جماد كه به جاى خدا (معبود خود) مىخوانيد هرگز بر خلقت مگسى هر چند همه اجتماع كنند قادر نيستند، و اگر مگس (ناتوان) چيزى از آنها بگيرد قدرت بر باز گرفتن آن ندارند، (بدانيد كه) طالب و مطلوب (يعنى بت و بتپرست يا عابد و معبود يا مگس و بتان) هر دو ناچيز و ناتوانند. (73) (اين مشركان) مقام خدا را آن گونه كه شايسته اوست نشناختند، (و گرنه جماد ناتوانى را خدا نمىخواندند) خدا ذاتى است بىنهايت توانا و بىهمتاى شكست ناپذير. (74) خداست كه از ميان فرشتگان و آدميان رسولانى برمىگزيند، كه همانا خدا (به سخن عالميان) شنوا و (به لياقت آنان) بيناست. (75) او به علم ازلى آنچه در نظر اين مردم پيدا و آنچه ناپيداست همه را مىداند و بازگشت كليه امور به سوى خداست. (76) اى اهل ايمان، در برابر خدا ركوع و سجود آريد و (با توجه و بىريا و خالص) پروردگار خود را پرستيد و كار نيكو كنيد، باشد كه رستگار شويد. (77) و حق جهاد در راه او را (با دشمنان دين و با نفس امّاره) به جاى آريد (و در طلب رضاى او به قدر طاقت بكوشيد) او شما را برگزيده (و به دين خود سرافراز كرده) و در مقام تكليف بر شما مشقت و رنج ننهاده (و اين آيين اسلام) مانند آيين پدر شما ابراهيم (خليل است)، او (خدا) شما امت را پيش از اين (در صحف او) و در اين قرآن مسلمان ناميده تا اين رسول بر شما و شما بر ساير خلق گواه (خداپرستى) باشيد، پس نماز به پا داريد و زكات بدهيد و به خدا (و كتاب او) متوسل شويد، كه او مولى (و پادشاه و نگهبان و حافظ و ناصر) شماست و نيكو مولى و نيكو ناصرى است. (78)