اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هر گاه (شما را) براى نماز روز جمعه بخوانند فى الحال به ذكر خدا بشتابيد و كسب و تجارت رها كنيد كه اين اگر بدانيد براى شما بهتر خواهد بود. (9) پس آن گاه كه نماز پايان يافت (بعد از ظهر جمعه باز در پى كسب و كار خود رفته و) روى زمين منتشر شويد و از فضل و كرم خدا (روزى) طلبيد، و ياد خدا بسيار كنيد تا مگر رستگار و سعادتمند گرديد. (10) و اين مردم (سست ايمان) چون تجارتى يا لهو و بازيچهاى ببينند بدان شتابند و تو را در نماز تنها گذارند؛ بگو كه آنچه نزد خداست (يعنى ثواب آخرت و بهشت ابد) بسيار براى شما از لهو و لعب و تجارت (هاى دنيا) بهتر است و خدا بهترين روزىدهنده است. (در شأن نزول آيه جابر روايت كرد كه قومى با رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نماز جمعه مىخواندند، آواز طبل كاروان تجارت شنيدند، همه از پى تجارت و صداى لهو طبل رفتند جز هشت يا دوازده تن. رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: اگر اين عده هم مىرفتند عذاب خدا بر امت نازل مىشد) (11) 63- سورة المنافقون به نام خداوند بخشنده مهربان (اى رسول ما) چون منافقان رياكار نزد تو آيند گويند كه ما به يقين و حقيقت گواهى مىدهيم كه تو رسول خدايى؛ و خدا مىداند كه تو رسول اويى و خدا هم گواهى مىدهد كه منافقان سخن دروغ مىگويند. (1) قسمهاى (دروغ) خود را سپر جان خويش (و مايه فريب خلق) قرار دادهاند و بدين وسيله راه خدا را (به روى خلق) بستهاند، آنان آنچه مىكنند بسيار بد مىكنند. (2) اين (نفاق و بدكاريشان) براى آن است كه آنها (به زبان) ايمان آوردند و سپس (به دل) كافر شدند، پس مُهر (قهر و ظلمت) بر دلهاشان نهاده شد تا هيچ (از حقايق ايمان) درك نكنند. (3) تو چون آن منافقان را مشاهده كنى ظاهر و وجود جسمانى آنها (به آراستگى فريبنده) تو را به شگفت آرد و اگر سخن گويند (بس خوشگفتار و چرب زبانند) به سخنهاشان گوش فرا خواهى داد (ولى از باطن و درون) گويى كه چوبى خشك تكيه كرده بر ديوارند (و هيچ عقل و ايمان و معرفت ندارند. و چون در باطن نادرست و بد انديشند) هر صدايى بشنوند بر زيان خويش پندارند. دشمنان به حقيقت اينان هستند، از ايشان بر حذر باش، خدايشان بكشد، (از حق) به كجا بازگردانيده مىشوند؟ (4)