همچنانكهتوآيات ما را (كه براى هدايتتو مىآمد) فراموشمىكردى،
امروزخود فراموشگشتهاى.
مىفرمايد:
«اى اسحاق! كدام نشانه از حجّت خدا بر بندگانش و امين
او در شهرهايش بزرگتر است.
سپس با لحن دلسوزانه و هشدار دهندهاى مىفرمايد:
به كدام وادى گمراهى برده مىشويد و به كجا مىرويد، همچون
چار پايان سرافكنده با روهاى خود؟ از حق روگردانده و به باطل مىگرويد و نعمت الهى
راكفران ورزيده يا تكذيب مىكنيد.
بر نعمت ولايت، پس از نبوّت تأكيد ورزيده، به بيان حقوق
اولياى الهى نسبت به مردم و لزوم اداى آن مىپردازد و اضافه مىكند:
در پرتو شناخت اين حقوق و اداى آن است كه زنانتان، اموالتان،
خوردنيها و آشاميدنيهايتان، بر شما حلال مىشود و خداوند به بركت وجود اين نعمت، ثروتتان
را افزون كرده، در اموالتان بركت قرار مىدهد. و نيز اداى اين حق را از اين جهت بر
شما لازم شمرده كه بداند چه كسى از شما در نهان از او پيروى مىكند. خداوند مىفرمايد:
(قُلْ لا
أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى)[3]
بگو (به امّت) من از شما بر رسالت خود جز مودّت و محبّت
در حق خويشاوندانم نمىخواهم ....»
امام (ع) در پايان نامه- به خاطر اشتمال آن بر مطالب بسيار
مفيد و سودمند براى همه شيعيان- از «اسحاق بن اسماعيل» مىخواهد كه نامه را بر «ابراهيم
بن عبده» وكيل خود در آن ديار بخواند و از او مىخواهد ضمن عمل به محتواى نامه، آن
را براى همه شيعيان