نام کتاب : تاریخ اسلام در عصر امامت امام عسکری نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 29
آن ناحيه بخواند تا در پرتو آن در زمينه امامت از يكديگر
سؤال نكنند و به ريسمان بندگى خدا چنگ زنند و از شيطان اجتناب ورزند. [1]
امام (ع) در نامه ديگرى كه به يكى از «بنى اسباط» در پاسخ
به پرسش وى درباره اختلاف شيعيان در امر امامت و درخواست نشانهاى بر امامت خود، نوشته،
مىفرمايد:
خداوند خردمندان را مخاطب خويش قرار داده است. هيچ صاحب
ادّعايى به اندازه رسول خدا (ص) براى ادعاى خود، نشانه و برهان نياورد. با اين حال،
او را به سحر و كهانت و دروغگويى متهم كردند و خداوند آنكه را مىخواست هدايت كرد؛
در عين حال، دليل و برهان بر چيزى موجب آرامش خاطر بسيارى از مردم مىگردد (و ما در
ارائه دليل بر امامت يا خوددارى از آن مطيع خداييم) هر گاه به ما اجازه دهد، سخن مىگوييم
و چنانچه ما را از سخن گفتن باز دارد، سكوت مىكنيم.
سپس مردم را به سه دسته تقسيم مىكند: گروهى كه به حق
چنگ زده و نسبت به آن هيچ گونه ترديدى ندارند و گروهى كه حق را از اهلش نگرفتهاند،
اينان همچون دريانوردى هستند كه با موج دريا موج برمىدارند و با سكون آن آرامش پيدا
مىكنند و گروهى نيز شيطان بر آنان مسلّط شده است، كار اينان نيز ردّ حق و از بين بردن
حقّ به وسيله باطل است. تو آن كس را كه به راست يا چپ متمايل است، رها كن.
سپس به اختلاف شيعيان در مسأله امامت اشاره مىكند و براى
دستيابى به حق، نشانههايى همچون وصيّت امام پيشين، بزرگى و بزرگوارى و تصدّى امر امامت
را بيان مىكند. [2]
زمانى نيز در شكل ارائه كرامت به تحكيم و تثبيت موضع امامت
مىپرداخت.
«محمد بن عباس» مىگويد:
در مجلسى از كرامتهاى امام عسكرى (ع) بحث شد. فرد ناصبىاى
گفت: اگر او به نامه من كه بدون مداد (به خط نامرئى) برايش مىنويسم پاسخ داد، مىدانم
كه بر حق است. ما
[1] - براى آگاهى از تفصيل نامۀ امام (ع) به بحار
الانوار، ج 50، ص 319-323 رجوع كنيد