نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 139
اطلاعى از مبانى اعتقادى اسلام نداشتند تا با استناد
به آنها به نبرد ملحدان بروند؛ و ثانياً هدف آنان ارشاد و هدايت فرد متهم نبود،
بلكه از ميان برداشتن او بود؛ از اين رو بهترين روش براى دستيابى بهاين هدف، توسل
بهزور و سرنيزه و شكنجه و زندان و قتل بود.
امام كاظم (ع) كه هدف اساسىاش از رويارويى با باندها
و مكاتب انحرافى هدايت افراد فريب خورده بود، با منطق و حجّت قوى و دلائل روشن به
«جدال احسن» با آنان مىپرداخت و عقايد و مكتبشان را مردود مىشمرد. در نتيجه، اثر
اين نوع مبارزات بنيادى و روشنگريهاى فكرى در جامعه و بيدارى افكار تودههاى مردم
به مراتب بيشتر از آثار تلاشهاى دستگاهخلافت در اينارتباط بود، و اصولًا ايندو
روش قابل مقايسه با يكديگر نيستند؛ چه آنكه يكى اثر تخريبى داشت و ديگرى اثر سازندگى
و روشنگرى و هدايت.
موسىبن جعفر (ع) علاوه بر آنكه خود در موارد مقتضى
به مبارزه با افكار انحرافى برمىخاست و با سردمداران آنها به بحث و گفتگو
مىپرداخت، شاگردان و ياران زبده خود را نيز بر اين امر تشويق مىكرد. در روايتى
از آن حضرت نقل شده است:
يك فقيه دانشمند كه يتيمى از ايتام ما (خاندان پيامبر
«ص») را كه از ما بريده و منقطع شده است (از گمراهى) نجات دهد و آنچه را كه وى
بدان نيازمند است به او بياموزد، براى شيطان سختتر و دردناكتر از هزار عابد است.
زيرا عابد تمام كوششش نجات خودش مىباشد ولى اين فقيه هدايتگر، علاوه بر خودش
بندگان خدا را نيز از چنگال ابليس و پيروان او مىرهاند؛ از اين رو، چنين فردى نزد
خدا برتر از هزار، بلكه يكميليون عابد است.
امام كاظم (ع) علاوه بر اين تشويق عمومى، بعضى از
ياران خود را كه در بحث و