responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 175

من نامه را به او دادم و در منى به محضر آن حضرت شرفياب شدم و دينارهايى را كه با خود داشتم به او تقديم كردم .... [1]

دو نكته مهم امنيتى و تشكيلاتى در اين روايت حائز اهميّت است.

نخست، فرستادن امام (ع) معتب را بر سر راه مبارك و تحويل گرفتن نامه او. معلوم مى‌شود نامه يك نامه معمولى و فردى نبوده است، بلكه محتواى آن به تشكيلات سياسى شيعه مربوط مى‌شده است و امام (ع) از بيم آنكه مبادا نامه به دست جاسوسان حكومت بيفتد معتب را فرستاده و نامه را تحويل گرفته است.

نكته دوم، تعيين محل ديدار مبارك با امام (ع) و تحويل دينارهاست. امام (ع) منى را براى اين ديدار تعيين كرد كه مناسبترين جا براى اين نوع ملاقاتهاست؛ هم از نظر بودن فرصت كافى و هم از نظر امنيتى.

2- نظارت بر عملكرد شيعيان‌

امام كاظم (ع) با دقت، عملكرد شيعيان و ياران خود را زير نظر داشت و اشتباهات و لغزشهاى آنان را متذكر مى‌شد. اينك چند نمونه:

- يكى از ياران‌امام (ع) به‌نام يعقوب خدمت آن حضرت‌رسيد. امام (ع) خطاب‌به وى‌فرمود:

«اى يعقوب! تو روز گذشته آمدى و ميان تو و برادرت در فلان جا برخورد ناپسندى شد تا آنجا كه به يكديگر دشنام داديد؛ در صورتى كه اين طرز برخورد از آيين من و پدرانم نيست و ما احدى از مردم را بدان دستور نمى‌دهيم. پس از خداى يكتا بترس كه به زودى با مرگ از يكديگر جدا مى‌شويد. برادرت در سفرى كه رفته است پيش از آنكه نزد خانواده‌اش بازگردد، خواهد مرد؛ تو نيز به زودى از آن برخورد بدى كه داشتى پشيمان مى‌شوى. زيرا شما قطع رحم كرديد، خدا نيز عمر شما را كوتاه كرد.»

يعقوب پرسيد: قربانت گردم! مرگ من چه وقت فراخواهد رسيد؟ فرمود:

«مرگ تو هم فرارسيده بود؛ ليكن به خاطر صله رحمى كه از عمّه‌ات در فلان منزل انجام دادى، بيست سال بر عمرت افزوده شد. [2]»


[1] - همان، ج 48، ص 76-77

[2] - بحارالانوار، ج 48، ص 36

نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 175
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست