نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 196
ب- مهدى
از امام كاظم (ع) در برابر مهدى عباسى مواضع منفى
زيادى در تاريخ ثبت شده كه در درسهاى پيش به تناسب به پارهاى از آنها اشاره
كرديم. [1] در اينجا به ذكر يك نمونه بسنده مىكنيم.
مهدى در آغاز حكومت خود تصميم به باز پس دادن اموال
مردم گرفت. از اين رو، امام كاظم (ع) را خواست و اموالى را كه پدرش منصور از امام
صادق (ع) ضبط كرده بود به وى بازگرداند. [2]
امام (ع) از فرصت استفاده كرد و براى نشان دادن عدم
صداقت مهدى در ادعاى خود مسأله فدك را مطرح كرد و فرمود: چرا حق (ديگر) ما را پس
نمىدهى!؟ مهدى پرسيد:
آن چيست؟ فرمود: «زمانى كه خداوند فدك و نواحى آن را
به دست پيامبرش بدون جنگ و درگيرى فتح كرد اين آيه را فرو فرستاد:
رسول خدا (ص) ندانست منظور كيانند تا آنكه جبرئيل
فرود آمد و از سوى خدا فرمان داد فدك را به فاطمه (ع) بپردازد. رسول خدا (ص) فاطمه
(ع) را خواست و فدك را به او تسليم كرد ....
مهدى پرسيد: حدود فدك كجاست (تا من آن را نيز
بازگردانم)؟
امام (ع) فرمود: يك سمت آن كوه احد، سمت ديگرش عريش
مصر، مرز سوم آن درياى احمر و حدّ چهارمش دُومةالْجَنْدَل است.
مهدى كه از سخنان امام (ع) شگفتزده شده بود با
پريشانى پرسيد: همه اينها كه گفتيد حدود فدك است!؟ امام فرمود: بلى، همه اينها
بدون جنگ و درگيرى به تصرف پيامبر (ص) درآمد و ملك آن حضرت گرديد.
[4] - كافى، ج 1، ص 543، تهذيب الاحكام، ج
4، ص 148-149 و بحارالانوار، ج 48، ص 156-157. پيش از اين (در درس نوزدهم) نظير
اين گفتگو را ميان امام كاظم (ع) و هارون نقل كرديم. با توجه به اختلاف منابع دو
گفتگو و نيز مضمون آن دو، احتمال آنكه دو بار ميان امام و هر دو خليفه صورت گرفته
باشد قوىتر است.
نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 196