يارانش با شگفتى پرسيدند: داستان تو چگونه است؟ تو كه
پيش از اين به او بد مىگفتى.
او با دوستانش به ستيزه برخاست و امام عليه السلام را
دعا كرد.
امام عليه السلام به يارانش- كه پيش از اين قصد كشتن
او را داشتند- فرمود: كدام روش بهتر است، قصد و نيّت شما يا رفتار من كه با مبلغى
پول او را اصلاح كردم؟ [2]
2- گره گشايى از كار ديگران
پيشواى هفتم عليه السلام نسبت به همه مردم، مهربان و
دلسوز بود و در رفع نيازمنديها و مشكلات آنان مىكوشيد، هيچ كس بدان حضرت روى
نمىآورد مگر آن كه خوشحال و راضى بر مىگشت. على بن طاهر صورى از يكى از اهالى رى
نقل مىكند كه گفت:
«يكى از نويسندگان يحيى بن خالد به حكومت رى منصوب
شد. من مقدارى ماليات بدهكار بودم و مىترسيدم چنانچه آن را از من مطالبه كند
تهيدست شوم. عدهاى گفتند: او طرفدار مذهب اهل بيت است، ولى من همچنان از رفتن نزد
او بيمناك بودم. سرانجام تصميم گرفتم به نزد مولايم موسى بن جعفر عليه السلام بروم
و او را در جريان بگذارم، پس از آن كه خدمت امام رسيدم آن حضرت نامهاى بدين مضمون
براى والى رى نوشت:
«به نام خداوند بخشنده مهربان. بدان! براى خداوند در
زير عرشش سايهاى است كه از آن بهره نمىگيرد مگر كسى كه به برادرش نيكى كند، يا
او را از غم و اندوهى رهايى بخشد و يا او را خوشحال سازد؛ حامل نامه برادر توست.