نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 96
دربرخى ازمواقع، خود امام عليه السلام- كه جان ياران
خويش را از ناحيه حكومت در خطر مىديد- آنان را از سخن گفتن و فعّاليتهاى تبليغى
باز مىداشت. به عن. ان نمونه، براى هشام بن حكم كه در بحث و مناظره با گروههاى
مختلف فكرى يد طولانى داشت، پيام فرستاد كه به علت خطرات موجود، در شرايط فعلى از
مناظره و سخن گفتن خوددارى كند. [1]
2- حمايت ازرجال مخالف خط امامت: منصور
براى پراكنده كردن مردم از گرد امام كاظم عليه السلام و پر كردن خلأ پيشوايى امّت
از رحال علمى كه از نظر فكرى در جبهه مخالف امامت قرار داشتند حمايت مىكرد و فقها
و قضاتى همچون «مالك بن انس» و «قاضى ابويوسف» را به دربار جذب و از آنان تجليل و
تكريم مىنمود و با امكاناتى كه در اختيار داشت به نشر فتاوا و نظرات آنان در
جامعه مىپرداخت.
«مالك بن انس» پيشواى مذهب مالكى و يكى ا زفقهاى
مدينه بود. او هر چند بخشى از علوم خود را از امام صادق عليه السلام فرا گرفته
بود، ولى از نظر خط مشى فكرى مخالف مكتب اهل بيت بود. بدين جهت منصور او را به
عنوان فقيه و مفتى رسمى حكومت معرفى كرد و به وى دستور داد كتابى درمسائل فقهى
بنويسد تا در همه شهرها پخش شود و مردم درمسائل علمى روزمّره به آن مراجعه كنند.
مالك گفت: مردم عراق- كه ازنظر فقهى پيرو ابوحنيفه بودند- نظر ما را نمىپسندند
بدان عمل نمىكنند. منصور گفت: آن چنان با شمشير سرهايشان را مىزنيم و با تازيانه
بندهاى پشتشان را قطع مىكنيم تا بر عمل بدان وادار شوند.
مالك، كتاب «مُوَطَّأْ» را نوشت و نظرات فقهى خود را
در آن منعكس كرد. كتاب او از سوى حكومت در همه جا پخش شد و مورد استناد دستگاه
قضايى قرار گرفت. [2]
مالك در سايه حمايتهاى حكومت عباسى از وى، چنان قدرت
و موقعيتى پيدا كرد كه افرادى را كه برخلاف نظريه او سخن مىگفتند و يا از پيامبر
صلى الله عليه و آله حديثى نقل مىكردند، به