نام کتاب : تاریخ نیروی دریایی اسلام در مصر و شام نویسنده : عبادی، احمد مختار جلد : 1 صفحه : 143
گذشتن از سالن طولانى كه داراى سكّوهايى پوشيده از حصيرهاى
عبدانى بود، از در آن خارج مى شدندو با همراهان از شهر عبور كرده تا به منظره و جايگاه
مشهور به ايوان سلطان مى رسيدند كه نزديك دروازه قنطره بود، خليفه از در مقابل آن وارد
مى شد و وزير او را تا جايگاه ويژه اى كه برايش تدارك ديده بودند، پياده همراهى مى
كرد، خليفه بر شناور ويژه [1] خود سوارمى شد و چند تن از اساتيد كار آزموده كه تعدادشان
به سه تا چهار نفر مى رسيد به علاوه وزير و دو نفر از همراهان ويژه اش با او بودند.
دريا نوردان كشتى ويژه خليفه، شقه هاى اسكندرانى و كلوتات
مى پوشيدند در حالى كه رؤساى اين شناور، شقه هاى دمياطىّ و حوله هاى سوسى و ابريشم
سرخ به تن داشتند. سپس كشتى خليفه از در جايگاه تا در محلّ واحد سنجش، در نيل حركت
مى كرد و خليفه از كشتى فرود آمده و وارد حوضچه آب سنج مى شد، وزير و اساتيد مجرّب
در كنار او قرار گرفته و خليفه و وزير هر كدام دو ركعت نماز مى گزاردند و آنگاه زعفران
و مشك مى آوردند وخليفه با وسيله اى كه در دست داشت آنها را در داخل ظرفى انباشته مى
كرد و خزانه دار آن را مى گرفت و به مسؤول واحد سنجش مى سپرد واو خويش را با لباس به
درون حوضچه مى افكند وبا دو پا و دست چپ خود به ستون آب سنج آويزان مى شد و با دست
راستش استوانه را با مشك و زعفران خوشبو مى كرد.
هنگام خوشبو كردن، قاريان حاضر به قرائت قرآن مى پرداختند
و در پى آن خليفه سوار بر شناور ويژه خود مى شد و آهنگ بازگشت به كاخ سلطان كه درنزديكى
دروازه قنطره قرار داشت مى كرد، و از آنجا به همراهى كاروانى بزرگ سوار شده و به قاهره
باز مى گشت. در آن روز قريب به يك هزار فروند كشتى بزرگ براى تفريح و شادمانى پر از
مردم تماشاگر بود. [2]
روز بعد مسؤول واحد سنجش به آستان بزرگ كاخ بارمى يافت
و خليفه لباسى فاخر و زربفت از حرير به وى اهداء مى كرد و پنج كيسه كه هر كدام حاوى
پانصد درهم بود به