نام کتاب : تاریخ نیروی دریایی اسلام در مصر و شام نویسنده : عبادی، احمد مختار جلد : 1 صفحه : 151
غرق شدن، در موازات ساحل حركت كنند، سپس از دوران فاطميان،
عيذاب به عنوان مركز اصلى بازرگانى هند و يمن و حبشه مطرح شد. [1] مقريزى مى گويد:
«بارهاى بابونه و خرفه و مانند آن در صحراى عيذاب انباشته بود و كاروانها عبور ومرور
مىكردند و كسى متعرض اين اشيا نمىشد تا اينكه صاحبانشان آنها را بر مى گرفتند. [2]
اين صحرا بيش از دويست سال از سالهاى 450 و اندى تا سالهاى 660 و اندى همچنان راه رفت
و آمد حاجيان بود و اين وضع از هنگام سختى و فشار فوق العاده در دوران خليفه مستنصر
باللّه، ابو تميم سعد بن ظاهر، و قطع شدن راه حج از طريق خشكى بود، تا آنكه سلطان «ملك
ظاهر ركن الدين بيبرس بن بند قدارى» بر خانه كعبه پرده پوشيد وبراى آن كليدى ساخت،
پس از آن كاروان حاجيان در سال 666 هجرى از طريق خشكى راه افتاد و رفت و آمد حاجيان
در اين صحرا تقليل يافت و كالاهاى بازرگانان از عيذاب به قوص حمل مى شد، تا اينكه اين
راه صحرايى پس از سال 760 هجرى به كلّى از رفت و آمد افتاد. [3]
امّا قلقشندى در تاريخ متروك شدن راه صحرايى عيذاب- قوص،
با مقريزى اختلاف نظر دارد، قلقشندى مىگويد اين قضيّه در سال 780 هجرى (1378 م) هنگامى
كه از سفر طور به يمن از طريق درياى سرخ بر مىگشته است، صورت گرفته و راه صحرايى عيذاب
از رفت و آمد افتاده و متروك و ضايع شده است. [4]
ادويه از عيذاب به قوص بدين گونه حمل مى شد كه اين اشياء
به وسيله كشتيهاى بارى (نيلى) حمل گرديده تا به ساحل فسطاط مى رسيد و از آنجا به انبارهاى
ادويه فاطميان و يا كاروانسراى كارم انتقال مى يافت. [5]
[2] - ابن جبيرنيز به همين معنا اشاره مى كند و مى گويد:
از چيزهاى شگفتى كه مادر اين صحرا ديديم اين بودكه شما در بين راه به محموله هاى فلفل
و خرفه و همينطور به كالا هاى پراكندۀ بدون نگهبان بر مى خوريد كه يا به دليل
خستگى شترى كه آنها را حمل مى كرده و يا به دليل ديگرى متروك مانده بود و با وجود عبور
و مرور افراد گوناگون از انجا همچنان در جاى خود محفوظ از آفات مى ماند تا صاحبانشان
آنها را ببرند (ابن جبير، الرحلة، ص 67-68).