نام کتاب : احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران نویسنده : لطیفی پاکده، لطفعلی جلد : 1 صفحه : 62
الف- سليمان محسن
اسكندرى: از شاهزادگان قاجار بود. سابقه كار حزبى در تشكيلات فراماسونرى و حزب دمكرات
داشت. در سال 1302 وزير معارف رضا خان شد. مدتى نماينده مجلس بود و در جريان تغيير
سلطنت، رأى مثبت به رضا خان داد. خود را يك ملّىگرا و مسلمان معتقد معرفى مىكرد.
او تا زمان مرگش، مانع از شركت زنان در حزب توده شد. [1]
ب- رضا رادمنش: دكتراى
فيزيك داشت و از سال 1327 به مدّت بيست سال در خارج، حزب را رهبرى مىكرد. از دوستان
صدام حسين بود و به كمك او زندگى راحتى را در بغداد مىگذرانيد. زياد لاف مىزد و هوش
و تدبير خود را بسيار عالى مىدانست. با اعضاى حزب، همانند يك خان برخورد مىكرد.
(پدر بزرگ مادرى او از خانهاى معروف لاهيجان بود.) در مقابل قدرت، تسليم و خوار بود.
به رضا شاه و محمد رضا علاقه داشت. بسيار عياش بود و همسرش بارها مىگفت: «من و شوهرم
يكديگر را كاملًا آزاد كرديم!» [2]
ج- ايرج اسكندرى:
از شاهزادگان قاجار و فردى معاشرتى، طنز گو، قمارباز و خوشگذران بود. در شانزده سالگى
به فرانسه رفت و تحصيلاتى در زمينه حقوق كسب كرد.
در زمان رضا شاه
قاضى بود. در زمان محمد رضا نيز چند ماهى در كابينه قوام وزير بود وهميشه در زندگى
خود به اين وزارت 4- 3 ماهه افتخار مىكرد. او به شاه و سياست سرمايهدارى وى، هويدا،
شريف امامى و سنجابى علاقه داشت. دوران رهبرى او از 1347 تا 1357 به طول انجاميد. [3]
د- نورالدين كيانورى:
همزمان با پيروزى انقلاب اسلامى به رهبرى حزب توده رسيد. او نوه ناخلف شهيد شيخ فضل
... نورى بود. بر خلاف رادمنش و اسكندرى، علاقهاى به مشروب نداشت. چهل سال براى ك.
گ. ب (سازمان امنيت شوروى) جاسوسى كرد. او به ماكياول [4]، قدرت، ثروت، جمعآورى و
گزارش ريزترين اطلاعات،