نام کتاب : احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران نویسنده : لطیفی پاکده، لطفعلی جلد : 1 صفحه : 64
ز- غلام يحيى دانشيان:
در اصل اهل سراب بود ولى در باكو بزرگ شده بود. وى در غائله آذربايجان، فرماندهى گروه
ضربت كمونيستها را بر عهده داشت. پس از شكست غائله، به آذربايجان شوروى و پس از چندى
جهت فراگيرى آموزشهاى حزبى به مسكو رفت. سپس به رهبرى فرقه دمكرات- غائله گران آذربايجان-
گمارده و موظف شد تا با حزب توده ايران وحدت حاصل كند. او در عين حال سازمانش را در
باكو حفظ كرد. اين سازمان هنوز در كشور آذربايجان فعّال است و هدف آن ايجاد اتحاد بين
دو آذربايجان و جدايى از ايران است. [1]
3- اعضا: حزب توده
تقريباً در ميان همه اقشار جامعه، بجز روحانيت، هوادارانى داشت.
طرفداران حزب توده،
بيشتر در مجامع دانشگاهى، فرهنگى و نظامى حضور داشتند تا در مجامع كارگرى و كشاورزى؛
و اين بر خلاف شعارهايى بود كه آنان در دفاع از حقوق كارگران و كشاورزان سرمىدادند.
اعضاى حزب، افرادى منظم، و در انجام وظايفى مثل جاسوسى، گمراه سازى مردم و ... جدّى
بودند.
4- انشعابات: در
تاريخ تقريباً چهل ساله حزب توده چند انشعاب مهم صورت پذيرفت كه مهمترين آنها انشعاب
«خليل ملكى» مىباشد. او پس از شكست غائله آذربايجان، به انتقاد از رهبرى حزب توده
پرداخت. انتقاد اساسى او اين بود كه حزب توده بايد سياست مستقلى را در برابر شوروى،
در پيش بگيرد و در اين راه از رهبرى روشنفكران و دانشمندان استفاده كند. خليل ملكى
به همراه جمعى از طرفداران خود از حزب خارج شد و جريان «نيروى سوّم» را تشكيل داد.
وى پس از چندى به جبهه ملى پيوست. [2]