responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روزهای سرنوشت ساز در جنگهای صلیبی نویسنده : عسلی، بسام    جلد : 1  صفحه : 166

با آنكه شمارى از رجال كيدبوقا راهى براى بيرون رفتن از ميدان نبرد باز كردند، اما خود او كه پس از كشته شدن اسبش تنها مانده بود، مرگ را ترجيح داد و از ميدان خارج نشد تا به اسارت درآمد. با اسارت وى جنگ پايان يافت. او را با زنجير بستند و نزد سلطان بردند و سلطان تحقيرش كرد. كيدبوقا كه انتقامى سخت را انتظار مى‌كشيد با سربلندى پاسخ داد و افتخار مى‌كرد كه او با سران مماليك كه از يك زن فرمان مى‌برند تفاوت دارد. پس سرش را بريدند. [1]

هولاكو با شنيدن اخبار شكست و از دست رفتن سوريه به خشم آمد و در كانون اول (دسامبر) سپاهى را براى بازپس‌گيرى حلب اعزام داشت. اما اين ارتش چهل روز بعد ناگزير به عقب‌نشينى گرديد و در طول اين مدت به انتقام خون كيدبوقا شمار بسيارى از مسلمانان را دسته‌جمعى كشتند، اما همه كارى كه هولاكو توانست براى دوست باوفاى خود انجام دهد همين بود و بس.

مظفر قطز پنج روز بعد از «نبرد عين جالوت» وارد دمشق گرديده بود و اميران حمص و حماة نيز پس از راندن مغولان، به شهرهاى خود بازگشتند. يك ماه بعد نيز حلب بازپس گرفته شد و خطر مغولان از ميان رفت.

4. نتايج نبرد عين جالوت‌

الف. نتايج سياسى‌

نبرد عين جالوت در روند ايستادگى در مقابل جنگجويان بربرى چه آنهايى كه از شرق آمده بودند (مغولان) يا آنهايى كه از غرب آمده بودند (فرنگيها) يك نقطه تحول بود و از مهمترين نبردهاى سرنوشت‌ساز تاريخ به شمار مى‌آيد.


[1] . اندكى بعد پيشگويى كيدبوقا به حقيقت پيوست. ترديدهاى قطز نسبت به بايبرس كه پس از قتل توران‌شاه خيانت پيشه‌گى وى آشكار شد، افزايش يافت. بايبرس حكومت حلب را خواستار شد اما قطز نپذيرفت و او نيز بلافاصله تصميم خود را گرفت. در 23 اول اكتبر سال 1260، كه سپاه قطز به كنار دلتا رسيد، وى تصميم گرفت روز تعطيل را به شكار بگذراند. او همراه شمارى از فرماندهان از جمله بايبرس و ديگر دوستان بيرون رفت. چون قطز از اردوگاه دور شد، يكى از همراهان به بهانۀ اين كه تقاضايى دارد پيش رفت و دست سلطان را به عنوان بوسيدن گرفت. در همين حال بايبرس از پشت حمله كرد و شمشير را در پشت رئيس خود فرو برد. در اين هنگام توطئه‌گران خود را با اسب به تاخت به اردوگاه رساندند و خبر كشته شدن سلطان را اعلام كردند. با رسيدن توطئه‌گران به چادر سلطان، اقطاى اتابك لشكر از قاتل سلطان پرسيد. بايبرس اعتراف كرد كه قتل سلطان كار اوست و اقطاى از او خواست كه در شوراى سلطنت بنشيند. اقطاى پيش از همه با بايبرس بيعت كرد و پس از آن همۀ فرماندهان سپاه از او پيروى كردند. به اين ترتيب بايبرس به عنوان حاكم مصر به قاهره بازگشت.

نام کتاب : روزهای سرنوشت ساز در جنگهای صلیبی نویسنده : عسلی، بسام    جلد : 1  صفحه : 166
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست