responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روزهای سرنوشت ساز در جنگهای صلیبی نویسنده : عسلی، بسام    جلد : 1  صفحه : 45

دولت خويش به ديدار يوسف رفت. ديدار ميان دو فرمانده بسيار گرم بود و نويد پيروزى مى‌داد. آنگاه از يكديگر جدا شدند. يوسف به جايگاه خود و ابن عباد به منزلگاه خود رفت. [1]

ابن عباد هر آنچه را كه از هديه و پيشكش و اسباب پذيرايى آماده كرده بود نزد يوسف بن تاشفين فرستاد. آن شب را به صبح آوردند و بامدادان پس از گزاردن نماز همه سوار شدند.

ابن عباد يوسف را بر خود مقدم داشت و او پذيرفت و مردم با مشاهده قدرت و شوكت وى شادمان گشتند. همه ملوك الطوايف اندلس يا خود در جنگ شركت كردند و يا كمك فرستادند.

صحراويونِ همراه يوسف نيز چنين كردند؛ و جنگجويان همه مناطق قرار گذاشتند كه در نزديكى بطليوس به يكديگر بپيوندند.

از آن سوى، آلفونسوى ششم نيز با دريافت پاسخ قاطع ابن عباد آماده جنگ شد و همه ساكنان سرزمين خود و نواحى اطراف و بيرون آن را بسيج كرد. كشيشان، راهبان و اسقفها صليب برافراشتند و انجيلهايشان را منتشر كردند. گروه بى‌شمارى از جُلّقى‌ها [2] و فرنگيان گرد آمدند. آلفونسو نزديكان و مشاورانش را فراخواند و گفت: «چنين به نظرم رسيده است كه اگر اجازه دهم كه آنان وارد سرزمين من شوند و ميان حصارها با من بجنگند، چه بسا كه جنگ به زيان من تمام شود و سرزمين مرا تصرف كنند و يك شبه همه را از دم تيغ بگذرانند.

اما من در حصار سرزمين خودشان با آنان مى‌جنگم. اگر جنگ به زيان من بود آنان به هدفى كه دست يافته‌اند بسنده مى‌كنند و تنها پس از يك آمادگى دوباره دروازه‌ها را پشت سر قرار مى‌دهند؛ و اين كار موجب حفظ سرزمين و جبران شكستهايم خواهد بود. اما اگر من در سرزمين خودشان بر آنان پيروز گردم، از جنگ با آنان در قلب سرزمين خود نيز بيم ندارم».

آنگاه سربازان سلحشور و شجاع را با خود همراه ساخت و بقيه را در عقبه نيروهايش قرار داد. چون جنگجويان زبده‌اش را ديد، گفت: «همراه اينان با جن و انس و فرشتگان‌


[1] . در كتاب الروض المعطار ص 87، در توصيف ديدار دو فرمانده آمده است: چون ابن عباد به جايگاه ابن تاشفين رسيد به استقبال مردم رفت و مردم هم به استقبال وى حركت كردند. آنگاه يوسف به تنهايى نزد وى آمد و دور از چشم ديگران با هم ديدار و مصافحه و معانقه كردند. هر دوى آنها نسبت به هم اظهار دوستى و اخلاص كردند و نعمتهاى خداوند را شكر گزاردند. يكديگر را به شكيبايى و مهربانى سفارش كردند و از اينكه به جنگ با كفار مى‌روند اظهار شادمانى كردند و از درگاه خداوند با تضرع خواستند كه اين كارشان خالص براى او و موجب نزديك شدن به درگاهش باشد. آنگاه از يكديگر جدا شدند».

[2] . جلّق: ناحيه‌اى است در اندلس (لغتنامۀ دهخدا).

نام کتاب : روزهای سرنوشت ساز در جنگهای صلیبی نویسنده : عسلی، بسام    جلد : 1  صفحه : 45
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست